بررسی چشم‌اندازها، هدف‌ها و جهت‌گیری‌های توسعه در طرح‌های فرادست شهر سنندج(1)

داستان شهر سنندج و طرح‌های آن - بخش اول:
نویسنده: 
محمد سالاری

آیا می‌توان داستانی از پیش اندیشیده شده برای شهر نوشت که بازی‌گران/ باشندگان بر اجرا و چگونگی اجرای آن توافق داشته باشند و داوطلبانه آن را اجرا کنند؟ نویسندة این داستان کیست؟ کارگردان و سایر دست‌اندرکاران این نمایش بزرگ کیستند و کجای فرآیند اجرا جای دارند؟

برای پاسخ به این پرسش، چندین دهه تلاش صورت گرفته است. دست کم سه نسل از طرح‌های جامع را پشت سر گذاشته‌ایم و در خلال آن، طرح‌های فرادست پرشماری را تدوین کرده‌ایم: داستان طرح‌های از پیش اندیشیده شده، برنامه‌ریزی برای گذر از وضع موجود به وضع مطلوب، داستانی با پایان خوش و چشم‌اندازهای روشن؛ به شرط آن‌که همهْ فقط بازی‌گران حرف‌شنوی باشند و فرمانی به‌جز فرمان کارگردان در میان نباشد.
چشم‌انداز، نتیجة داستان است و به ما می‌گوید که آخر داستان چطور همه چیز به خوبی و خوشی تمام می‌شود. پس در این ادبیات، ابتدا، انتهای داستان گفته می‌شود و در گام‌های بعدی، گام‌های پیش و پیش‌تر از پایان داستان بیان می‌شوند. چرا که در این شیوة بیان، هدف داستان‌گویی نیست، بلکه هدف چگونگی اجرای داستان است. پس، مروری خواهیم داشت بر چشم‌اندازها، هدف‌ها و جهت‌گیری‌هایی که برنامه‌های گوناگون برای شهر ترسیم کرده‌اند. در بررسی‌هایی که در پی می‌آیند، حاصل کوشش برنامه‌ریزان شهری و منطقه‌ای ارائه و سنجیده می‌شوند. این بخش به یاری اسناد نوشتاری انجام می‌شود.

طرح آمایش استان کردستان
فراترین سند، برنامه آمایش استان کردستان است. خلاصة چشم‌انداز استان کردستان چنین ترسیم شده‌است:
ـ كردستان، استاني سرسبز، سرزنده و شاداب با فضاهاي مدرن و سامان‌يافته در كانون‌ها و گستره‌هاي جذاب و ارزشمند (طبيعي، تاريخي و فرهنگي).
ـ كردستان، زيست بومي پايدار، ‌ايمن و مقاوم در برابر انواع آسيب‌ها و سامان‌يافته (با پدافند عامل و غيرعامل) در برابر مخاطرات، سوانح و تهديدات طبيعي و غير طبيعي.
ـ كردستان، سرزميني با تنوع زيستي و ميراث طبيعي ارزشمند، كه با مديريتي يكپارچه حفاظت شده و متناسب با توان و ظرفيت منابع اكولوژيك آن (آب و خاك، پوشش گياهي، ذخاير معدني و ...) بهره‌برداري مي‌شود .(2) 
در این برنامه، به فراخور پرواز بلندش بر فراز استان، نمی‌توان نقش بازی‌گران خُردتر را مشاهده کرد. تنها به کانون‌ها، که شاید منظور نقاطی است که در آن فراز، همچون لکه‌ای کانونی دیده می‌شوند، اشاره شده‌است. اما گام‌های پیش از پایان، یعنی هدف‌ها را به‌گونه‌ای ترسیم کرده‌است که گویا آن برنامه را پایانی نیست:
ـ ايجاد تعادل‌هاي زيست‌محيطي براي حفاظت از زيست‌بوم‌ها و توسعه پايدار ذخيره‌گاه‌هاي زيستي با تقويت پيوندهاي اكولوژيك و مقابله با پيامدهاي تغييرات زيست محيطي منطقه‌اي، ملي و فراملي.
ـ توسعه بهره‌برداري از منابع پايه استان(آب، خاك، پوشش گياهي و ...) متناسب با توان زيست‌محيطي و لزوم بهره‌برداري كامل از مزيت‌هاي نسبي، به ويژه بهره‌برداري بهينه از منابع آب، با مهار، ذخيره‌سازي، انتقال و پمپاژ آب‌هاي سطحي، توسط بخش خصوصي، مشاركت‌هاي مردمي، به ويژه روستاييان، براي توسعه همه‌جانبه استان.
ـ توسعه هماهنگ شهرهای متوسط و کوچک استان و جلوگیری از قطبی شدن نظام شهری
ـ ارتقاء شاخصهای توسعه انسانی(3)
عبارت‌های «ایجاد»، «توسعه» و «ارتقاء» گویای مسیر و راه هستند و نه نقطه‌ای که ما را به پایان برنامه می‌رساند؛ پایانی که آن چشم‌انداز در آن ترسیم شده‌است. و در مجموع، در این برنامه، بازی‌گران آن نه انسان‌ها، بلکه نقاط کانونی و گستره‌هایی است که به‌گمان برنامه‌ریزان، همچون پیکره‌ای واحد، نقش‌آفرینی خواهند کرد.
اکنون، این برنامه چگونه به اجرا درخواهد آمد؟ در برنامه‌هایی که زین پس می‌آوریم آشکار است:
ـ تنسيق و مديريت کاربري اراضي با اعمال مقررات منطقه بندي و تهيه نقشه‌هاي قانوني براي تعيين کاربري‌هاي مجاز و مقررات ساخت و ساز در خارج از گستره قانوني شهرها به‌ويژه در حاشيه شهرهاي سنندج و سقز.
ـ ساماندهي تخصيص منابع آب و خاک در استان بر مبناي مزيت هاي اقتصادي، تعادل¬هاي زيست-محيطي و نيازها، به ويژه نياز آبي گياهان متناسب با الگوي کشت.
ـ افزايش بهره‌مندي كانون‌هاي جمعيتي از سيستم‌هاي جمع‌آوري و دفع بهداشتي فاضلاب و اصلاح و بازسازي تاسيسات و شبكه‌هاي آب و فاضلاب شهري.
ـ گسترش و توسعه بهره‌برداري از توان¬هاي محيطي براي محروميت¬زدايي و‌ ايجاد تعادل هاي فضايي، با برنامه‌ريزي راهبردي ساختاري و عملياتي براي‌ ايجاد مراکز، محورها و پهنه‌هاي توسعه در استان.
ـ جلوگيري از تبديل اراضي كشاورزي به انواع كاربري‌هاي غير كشاورزي به ويژه در حاشيه و پيرامون شهرها و روستاهاي استان.
ـ ايجاد بانك اطلاعاتي جامع (با قابليت به‌روزرساني) از حوضه‌هاي آبريز استان .
ـ بهره‌برداري متعادل و متناسب از منابع آبي در اختيار؛ از طريق: مهار آب‌هاي خروجي، مديريت رودخانه‌هاي مرزي، ارتقاء راندمان آبياري، گاهش ضايعات در بهره‌برداري‌ها و…
ـ تقويت آبخوان‌ها و تغذيه‌ مصنوعي سفره‌ها، مهندسي رودخانه، انتقال آب بين حوضه‌ها و هدف‌مندسازي طرح‌هاي توسعه و مديريت منابع آب.
ـ حفاظت از حوضه‌هاي آبريز و منابع آب هاي سطحي و زيرزميني.
ـ ساماندهي فرآيند تأمين، توليد، انتقال، توزيع و مصرف آب در بخش‌هاي مختلف استان.
ـ صيانت از حقوق مرتبط با سرشاخه‌هاي آبي استان (توجه به حقابه‌ها در قلمروي استان).
ـ بسترسازي لازم به منظور جلب مشاركت مردم و بخش خصوصي در مديريت منابع آب و خاك .(4)
خطاب این شیوة اجرا به بازی‌گرانی است که غایب‌اند. و به‌نظر می‌رسد که نمی‌توانند کسانی به‌جز سازمان‌ها و اداره‌های دولتی باشند. به عبارت دیگر، تمام وظابف مربوط به تعادل بخشی به سرزمین و دستیابی به پایان خوش برنامه، که استانی است سرسبز و شاد با زیست‌بومی پایدار، بر عهده بازی‌گرانی قدرت‌مند و فعال‌مایشائی است که هر چه اراده کنند، همان می‌شود و بر هر چیز چیره‌اند. حتی می‌توانند آب بین حوضه‌ای را که طبیعت در طول میلیون‌ها سال تعیین کرده، بدون اجازه حق‌آبه‌داران انتقال دهند. تنها در آخرین گزاره، یادی هم از مردم و بخش خصوصی هم کرده‌اند، آن‌هم نه خطاب مستقیم، بلکه از همان بازی‌گران قدرت‌مند خواسته‌اند که آن‌ها را نیز بازی بدهند.

طرح جامع ناحیه مرکزی و جنوبی کردستان
برنامه فرازین دیگر، طرح جامع ناحیه مرکزی و جنوبی کردستان است. ارتفاع دیدرس این طرح، پایین‌تر از برنامه پیشین است، بنابراین، انتظار بر آن است که نقاط کانونی را محو نبیند و تصویرهای روشن‌تری در اختیار بگذارد. اما ما در این طرح، پایان یا چشم‌اندازی را نیافتیم. آیا این خلاء را می‌توان با هدف‌ها جبران کرد؟ پس به مطالعه هدف‌ها بپردازیم:
ـ  تقویت نقش خدماتی و تجاري شهر سنندج به‌عنوان مرکز اداري، خدماتی استان
ـ تقویت نقش توریستی شهرستان هم به‌عنوان جاذب گردشگر و هم به‌عنوان مرکز حمایتی ـ خدماتی و رفاهی براي کل استان با تقویت پتانسیل‌هاي موجود بخصوص در عرصه منابع طبیعی و فرهنگی
ـ ساماندهی توزیع فضایی جمعیت و خدمات و امکانات مورد نیاز
ـ ساماندهی سلسله مراتب سکونتگاههای ناحیه (اعم از شهری و روستایی) به شکلی مطلوب
ـ تقویت شهر سنندج به عنوان مرکزیت استان و ناحیه به منظور ارتقاي نقش استان در غرب کشور و منطقه زاگرس.
ـ تأکید بر ایجاد توسعه صنایع کوچک تا متوسط بخصوص صنایع وابسته و پیوسته به کشاورزي، صنایع نساجی و پوشاك چرم، محصولات شیمیایی، معدن و صنایع
ـ تقویت نقش آموزش و آموزش عالی در کنار آموزش‌هاي فنی و حرفه‌اي با توسعه و تجهیز مراکز آموزش عالی و فنی و حرفه‌اي
ـ تقویت عملکرد و جایگاه صنایع دستی هم در بخش شهري و هم در بخش روستایی شهرستان سنندج.
ـ ارتقاء سطح خدمات برتر در شهر سنندج تا سطح دو ملی، در راستاي تقویت نقش ملی – منطقه‌ای جهت تأمین نیازهاي توسعه استان
- تقویت شهر سنندج به منظور ایفاء نقش مرکزیتی در استان و جلوگیري از افزایش جمعیت آن از طریق ایجاد شهرهاي اقماري و یا شهر جدید.
ـ جهت توسعه پیشنهادی برای شهر، شمال و شمال غرب.
چنان‌که پیدا است، نقطه‌های پایانی طرح یا همان هدف‌ها، نقطه نیستند، بلکه بیش‌ترْ مسیر و راه را نشان می‌دهند. بنابراین، در این طرح، ایستگاه پایانی وجود ندارد تا هنگامی که سر خود را بلند می‌کنیم، تصویری را پیش چشم خود ببینیم. ما از این گزاره‌ها نمی‌توانیم تصوری را از «امکانات مورد نیاز» و «شکل مطلوب»ی که نویسنده در نگر داشته‌است، به‌دست آوریم. گزاره‌ها به‌گونه‌ای نگارش شده‌اند که ما باز هم بازی‌گران آن داستان را همان سازمان‌ها و اداره‌های دولتی به تصور درآوریم. این برنامه، حتی آن گزاره تعارف‌آمیز داستان پیشین را که به مشارکت مردم و بخش خصوصی توجه کرده‌بود نیز دریغ کرده‌است.
آیا تقویت نقش خدماتی و تجاری شهر سنندج، سامان‌دهی توزیع فضایی جمعیت، ارتقاء موقعیت سنندج و جز آن‌ها، منجر به افزایش تراکم جمعیتی و ساختمانی نمی‌شود؟ آیا می‌توان با ایجاد شهرهای «اقماری» و شهرهای جدید از افزایش جمعیت در شهر مرکزی جلوگیری کرد؟ در این صورت، آیا باز هم نقش سنندج به عنوان مرکز اداری و خدماتی استان حفظ خواهد شد؟
به هر حال، در پاسخ به این پرسش که چگونه می‌توان این مسیرهای ترسیم شده را طی کرد، برنامه‌هایی به شرح زیر ارائه کرده‌اند:
- ایجاد قطب بازرگانی، خدماتی، گردشگري فراملی، ملی و منطقه‌ای شمال سنندج.
- ایجاد حوزه قابلیت خدماتی محور صلوات‌آباد براي جذب فعالیت‌های خدماتی پراکنده در حریم شهر و پیرامون آن.
- توسعه و عمران و ایجاد پارك گردشگري منطقه‌ای آبیدر بزرگ در غرب شهر که بخشی از این پارك مشرف به شهر است.
- ایجاد نمایشگاه بین المللی سنندج در شرق شهر که به‌ویژه با توجه به قابلیت مراودات بازرگانی با کشور عراق می‌تواند پشتیبان توسعه تجاري و گردشگري ناحیه باشد.
- ایجاد محور گردشگري قشلاق در حد فاصل سد قشلاق تا فرودگاه کنونی و در ادامه تا سد گاوشان که اکوسیستم بسیار زیبایی مرکب از دره‌ها و باغات و رودخانه‌ها است.
- ایجاد پارك پردیسان گیاهی و جانوري در جنوب غرب شهر سنندج در خارج از محدوده شهر.
- ایجاد دهکده ورزشی المپیک در شرق شهر.
- ایجاد ترمینال منطقه‌اي مسافري برون شهري در شرق سنندج.
- ایجاد حوزه کارگاه‌هاي مزاحم شهري در شمال غربی شهر در محور مریوان که قبلاً در این مورد توافقات لازم با مدیریت‌هاي مرتبط در استان انجام گرفته است.
- در صورت انتقال فرودگاه سنندج به مکان پیشنهادي، فرودگاه فعلی جاي بسیار مناسبی براي ایجاد یک مجتمع تفریحی و ورزشی گردشگري دارد.
- پادگان‌هاي نظامی ارتش و سپاه در شمال غربی و جنوب غربی شهر که هر دو در حریم شهر واقع شده‌اند لازم است به مناطقی در خارج از حریم منتقل شوند و محل این دو پادگان قابل تبدیل به فعالیت‌های گردشگري، آموزش عالی و مراکز تحقیقات صنعتی و بازرگانی می‌تواند باشد .  
ـ انجام مطالعات امکان‌سنجی و اجرای طرح بازیافت زباله شهری در مراکز شهرستان‌های ناحیه.
ـ انجام مطالعات امکان‌سنجی مناسب‌سازی گردآوری دفت انواع زباله و ایجاد واحدهای مشترک مکانیزه تولید بیوکمپوست در ناحیه.
ـ انجام مطالعات مربوط به مکان‌یابی محل‌های مناسب دفن زباله در ناحیه.
ـ انجام مطالعات اقلیم آسایش شهرستان های ناحیه با هدف یافتن راهبردهای صرفه‌جویی در مصرف انرژی.
ـ مطالعه و تهیه طرح پارک بزرگ آبیدر سنندح.
ـ مطالعه و تهیه طرح ساماندهی گردشگری رودخانه های قشلاق، گریاشان و دریاچه زریوار.
ـ طرح ایجاد پارک های طبیعی و گردشگری در دو طرف دره‌های اطراف شهر سنندج .(5)
باز هم پرسش‌هایی از این دست که این برنامه‌ها به کدام‌یک از هدف‌های پیش‌گفته مربوط‌اند و چگونه به تحقق آن‌ها کمک می‌کنند؟ بازی‌گران آن‌ها همان سازمان‌ها و اداره‌های «قدرت‌مند» دولتی‌اند؟ آیا حتی با همین بازی‌گرانْ گفت‌وگو و توافق شده‌است که مثلاً خروج پادگان‌ها را بپذیرند؟ باشندگان شهرها و روستاها، فقط تماشاگران، مصرف‌کنندگان و لذت‌برندگان این نمایش‌اند؟ مرز میان هدف‌ها و برنامه‌ها کجاست؟ همین‌طور، فرق میان برنامه و اقدام اجرایی؟ آیا «توسعه صنایع کوچک» و «ایجاد قطب بازرگانی»، که اولی در زمره هدف‌ها است و دومی در زمره برنامه‌ها، از یک جنس نیستند؟

طرح جامع شهر سنندج
اکنون می‌توانیم از فراز آسمان به پایین آمده و در عرصه شهر قدم بزنیم. طرح جامع شهر، اگر چه بر جزئیات بی‌توجه است، اما طرحی است نه بر فراز شهر که در درون شهر جریان دارد.  
در طرح جامع کنونی شهر سنندج، پایان چندان روشنی نمی‌بینیم. اما می‌توان از فحوای کلام برنامه‌ریزان، بر اساس آن‌چه آن‌ها به عنوان هدف در نگر آورده‌اند، چشم‌اندازی از پایان را این‌گونه ترسیم کرد:
«سنندج، شهری سامان یافته با نقش و عملکرد منطقه‌ای و مرکز استانی رو به توسعه با جایگاه ارتقاء یافته و مناسب در سلسله مراتب شهري کشور.»
تصویری بی‌رنگ، خاکستری و محو شبیه به همه شهرهای مرکزی استان‌ها، بدون کوچک‌ترین هیجان و انگیزه‌ای برای جلب توجه. اما برنامه‌ریزان طرح جامع سنندج، کوشیده‌اند این ضعف تخیلی خود را در ارائه تصویر وضع موجود بر طرف کنند. آن‌جایی که می‌گویند:
ـ فرهنگ و خصلت‌های قومی و اجتماعی هنوز اصلی‌ترین انرژی حیاتی شهر است و خود را در شیوة فعالیت‌ها، معماری، استفاده از محیط و شهرسازی نمایان ساخته‌است.
ـ پیوند اجتماعی نیرومند، احترام به مناسبت‌های فرهنگی و اجتماعی و بارز بودن جلوه‌های فرهنگ کردی و وجود نهادهای اجتماعی از نمادهای بارز در این زمینه هستند.
ـ اهمیت دادن به فضاهای شهری و استفاده از خیابان به‌عنوان فضای اجتماعی از رفتارهای فرهنگی شهروندان سنندج است. به‌دقت باید مراقب بود که این فضاها دگرگون نشوند.
ـ فرهنگ سنندج، برون‌گرا، زیبایی‌گرا، اجتماعی، مثبت، فعال و جوینده است و با فضاهای شهری و بافت شهری پیوند نیرومندی دارد.
ـ بافت مرکزی شهر کاملاً زنده و فعال است
ـ طبیعت‌گرایی و احترام به طبیعت از ارکان بدیهی فرهنگ سرزمین‌های کردنشین است که در ادبیات و موسیقی آن‌ها نیز متجلی است. در زندگی شهری نیز این جلوه‌های طبیعی اهمیت زیادی دارد.
ـ فرهنگ مردم سنندج به‌دلیل هویت‌گرایی ریشه‌دار به‌شدت نشانه‌گرا و معناگرا است. عناصر شهری در قیاس با یکدیگر و در چارچوبی سلسله مراتبی تعریف می‌شوند .(6)
 این گزاره‌ها که در بخش ششم، جایی که قرار است طرح جامع شهر پیشنهاد شود، تباری در متن سه جلد گزارش وضع موجود ندارند. معلوم نیست که این گزاره‌ها بر پایه کدام مطالعه اجتماعی و فرهنگی تدوین و جمع‌بندی شده‌اند. برای مثال، آیا در متن گزارش‌ها جلوه‌ای از معماری کردی در شهر سنندج دیده‌اند که آن را نتیجه فرهنگ و خصلت‌های قومی کردها بدانند؟ و یا کرد بودن، ویژگی قومی است یا ویژگی فرهنگی؟ تفاوت قومی بودن و فرهنگی بودن را در نگر آورده‌اند؟ فحوای کلام، گویای آن است که نویسندگانِ متن از بیرون از شهر، چونان مهمان یا غریبة وارد شده به شهر نگریسته‌اند؛ آن‌جا که از ادبیات و موسیقی «آن‌ها» سخن گفته‌اند. کلام برنامه‌ریزان، اگر نگوییم متملقانه، اما همراه با مدح و ثنا است. چیزی که اگرچه در ابتدای کار برای هر شنونده‌ای خوش‌آیند است، اما به‌سرعت به اشمئزاز ختم می‌شود.
چند گامی را به پس برمی‌داریم تا نقطه‌های هدف‌گذاری شده در طرح را بنگریم.
هدف‌های تعیین شده در طرح جامع چنین‌اند:
ـ الگوي مناسبی براي توسعه شهر سنندج فراهم شود.
ـ همگنی و هماهنگی و تعادل در بافت شهر ایجاد شود.
ـ ساختار تراکمی شهر سامان و تعادل یابد و به‌عبارت بهتر، تنظیم شود.
ـ شهر داراي نقش‌هاي مناسب و خاص خود شود و بتواند پیوندها و مناسبات لازم در محیط را برقرار نماید.
ـ شرایط ارتقاء محله‌های فقیرنشین شهري فراهم شود و فقر به‌عنوان مانع اصلی توسعه از میان برداشته شود.
ـ بنیان‌هاي هویتی شهر، پیوندهاي تاریخی و ارزشی آن احیاء شود و براي این هدف، شهر اصلی و مرکزي سنندج جایگاه مناسب خود را به‌دست آورد.
ـ موانع اساسی توسعه شهر، مانند پادگان‌ها، تأسیسات مزاحم و ناموزون حذف و تعدیل شوند.
ـ قابلیت‌ها، محدودیت‌ها و تنگناها در برابر امکانات، استعدادها و ظرفیت‌ها قرار گیرند و شهر بتواند در این میان توسعه‌اي موزون و دینامیک و ساختاري پیدا کند .(7)
می‌توان به‌سادگی سایة حضور نامحسوس نظاموارة ارزشی را بر این گزاره‌ها مشاهده کرد، بدون آن‌که بنیادهای ارزش‌گذاری آن‌ها واکاوی و روشن شده باشند. واژگانی همچون «الگوی مناسب»، «همگنی»، «هماهنگی»، «تعادل»، «بهتر»، «مزاحمت» و «ناموزونی»، در متن‌های علمی (عقل نظری)، جایگاهی ندارند، آن‌ها از نظام ارزش‌گذاری عقل عملی برمی‌خیزند و ناچار، پیش از آن باید برنامه‌ریزان منظور خود را از هر واژه بیان کنند. شاید از دیدگاه ارگانی همچون شهرداری که بعدها قرار است مجری چنین طرحی باشد، الگوی مناسب، هماهنگی، تعادل، بهتر، ناموزونی و جز آن‌ها، چیزهای متفاوتی از کار درآیند.
برای ارزیابی برنامه‌های مربوط به آن، به عمق گزارش‌ها می‌رویم، جایی که به بهبود شیوه‌های درآمدهای شهرداری می‌پردازد. در بررسی درآمدهای کنونی شهرداری (سال 1383) مشخص است که از یک‌سو، درآمد سرانه شهرداری به ازای هر شهروند بسیار پایین و حدود 180 هزار ریال در سال است. و از سوی دیگر، این درآمد به‌طور عمده از محل عوارض ساختمانی و شهرسازی (یعنی فروش تراکم و کاربری) است که در آن سال سهمی در حدود 65 درصد را تشکیل می‌دهد. طرح جامع، این درآمد را برای شهر سنندج ناکافی و شیوة کسب آن را نیز نادرست می‌داند. از این‌رو پیشنهاد می‌کند که شهرداری سنندج به سوی اجرای طرح‌های درآمدزا گرایش یابد. طرح‌هایی همچون فروش و اجاره (فروش تولیدات کارگاهی و زمین‌های مازاد و مستغلات)، طرح‌های سامان‌دهی مشاغل (که آن‌هم سرانجامی به‌جز فروش و اجاره ندارد)، طرح‌های گردشگری (که با احداث واحدهایی برای خدمات به گردشگران به فروش و اجاره ختم می‌شود)، و جز آن‌ها. این طرح‌ها، که همگی آن‌ها درآمدهای ناپایداری را برای شهرداری به ارمغان می‌آورند، از یک‌سو، نمی‌توانند سهم چشم‌گیری در درآمدهای شهرداری به‌دست آورند، به‌طوری که مجموع آن‌ها حدود 10 درصد از درآمدهای شهرداری را پوشش می‌دهند. سپس، طرح جامع دست به دامان شیوه‌هایی شده‌است که تمامی شهرداری‌های ایران در پیش گرفته‌اند و ابتکار آن نه در آن طرح که در جایی دیگر است؛ یعنی اجرای طرح‌هایی همچون بافت فرسوده و توان‌مندسازی با هدف کسب اعتبارات دولتی. ناگفته پیدا است که این شیوة کسب درآمد، شهرداری‌ها را منضم به ساختار دولتی می‌کند و پیوند آن‌ها را با شهروندان سست خواهد کرد. سهم این گروه از درآمدها برای شهرداری سنندج حدود 22 درصد در نظر گرفته شده، که سهم چشم‌گیری است. اما این درآمدها نیز کفاف اداره شهر را نخواهد کرد. بنابراین، طرح جامع به سوی درآمدی کشیده شده‌است که بنیادهای مالی شهرداری بر روی آن بنا شده‌است. طرح جامع نام عمومی آن را نوسازی عمومی شهر گذاشته است، اما محتوای آن به‌طور خلاصه عبارتند از: «تراکم، افزایش تراکم و جذب درآمد ناشی از آن، سامان‌دهی زمین‌های خالی‌مانده درون شهر، استفاده بهینه از آن‌ها برای طرح‌های موضعی و موضوعی، سامان‌دهی کاربری‌های عمومی و سامان‌دهی مشاغل». طرح جامع سهم این درآمدها را، که از جمله درآمدهای ناپایدار هستند، حدود 26 درصد در نظر گرفته‌است. اما باز هم درآمدهای شهرداری به حد نصاب نرسیده است. از این رو، در سطر پایانی جدول، زیر عنوان درآمدهای جاری، سهمی در حدود 26 درصد را در نظر گرفته‌است. درباره این درآمد با این سهم چشم‌گیر، هیچ‌گونه توضیحی ارائه نکرده‌است. درآمدهای جاری شهرداری چیست؟ این درآمدها نمی‌تواند از نوع عوارض نوسازی باشد. چرا که پیش از آن این درآمد را زیر عنوان ممیزی املاک و مستغلات، در نگر آورده‌بود. درآمدهای جاری در شهرداری، چیزی نیست جز درآمدهای ناشی از تخلفات، جریمه‌های ساختمانی، و جز آن‌ها. از آن‌جا که سهمی برابر با فروش تراکم و کاربری را دارد و بسیار چشم‌گیر است، مجوزی است برای شهرداری که به‌سوی فروش قانون به پیش رود.
تنها درآمد طرح جامع شهر سنندج، که رویکردی به سوی ساکنان شهر دارد، همان ممیزی املاک و مستغلات است که با عنوان عوارض نوسازی شناخته می‌شود. می‌توان این گروه از درآمدها را با عنوان‌های عوارض سالانه از املاک مسکونی، تجاری، اداری، صنعتی و کارگاهی، خودرو و سوخت، عوارض سفرهای درون و برون‌شهری در نگر آورد. همگی آن‌ها به مثابه حق شارژ شهروندان تلقی می‌شوند که در طرح جامع تنها سهمی در حدود 2.17 درصد را به‌خود اختصاص داده‌است. بنابراین، بدیهی است که خطاب طرح جامع و همه طرح‌های فرادست، نه به سوی ساکنان شهر، که به سوی دستگاه‌ها و ارگان‌های دولتی و اداری باشد و هنگامی که از مردم و بخش خصوصی صحبت به میان می‌آید، منظور، صاحبان درآمدهای بزرگ و صاحبان املاک (به شرط آن‌که در این داستان نقشی ایفا کنند)، است.
اکنون با نگاهی دوباره به اهداف و راهبردها و برنامه‌های طرح جامع و همه طرح‌های فرادست، می‌توانیم تناقض آشکار میان پایان خوب‌وخوش نوشتاری و نتیجه اجرایی را مشاهده کنیم. نمی‌توان به طبیعت و طبیعت‌گرایی مردمان کردنشین احترام گذاشت و طبیعت را جزء شهر تلقی کرد اما در عین حال، باتعارف یا بی‌تعارف، زمین‌های «مازاد» و فضاهای خالی‌مانده را، که به‌طور عمده تپه‌ماهورهای باقی‌مانده از گسترش شهر هستند، به دست ساخت‌وساز سپرد. نمی‌توان برای 2.6 درصد از درآمدهای شهرداری با عنوان طرح‌های درآمدزا، فهرست بلندبالا ارائه کرد و برای 26 درصد از درآمدها با عنوان درآمدهای جاری، حتی یک سطر توضیح هم ننوشت.
در این برنامه‌ها و طرح‌ها، تصور بر آن است که همه چیز از پیش اندیشیده شده‌است و نقش هر کس مشخص و پایان برنامه‌ها نیز روشن است. اما تناقض‌های آشکار در درون آن برنامه‌ها نشان داد که برنامه‌ریزان در تنهاییِ دفترهای کار خود، با کم‌ترین تماس با متن جامعه آن برنامه‌‌ها را نوشته‌اند. این تناقض‌ها هنگامی آشکار می‌شود که داستان ناچار از انطباق با واقعیت موجود است و حاصل چیزی نیست جز دادن مجوزهای تراکمی، پیش‌فروش فضاهای شهری، اما با پراکنشی برنامه‌ریزی شده و ظاهری حرفه‌ای.

پانوشت: 

1- این گزارش در چارچوب طرح مطالعات بازنگری پهنه‌بندی تراکمی شهر سنندج در مهندسین مشاور نگین‌شهر آینده در ابتدای سال 1398 تدوین شده‌است.
2- طرح آمایش استان، گزارش پیشبینی و آینده نگری و سازمان فضایی توسعه1398
3- همان
4-همان، ص208
5-  - گزارش مرحله دوم (تهیه طرح) ناحیه جنوبی کردستان، 86-84
6- مهندسان مشاور تدبیر شهر دانش، طرح توسعه و عمران شهر سنندج، گزارش مرحله دوم، بخش ششم، ص 156 سال 1385
7- همان، ص 155