جبر یا اختیار در شهرسازی ایران

جبر یا اختیار در شهرسازی ایران

معمارنت- نشست معرفی کتاب«بررسی وضعیت شهرسازی و برنامه ریزی شهری و منطقه ای در ایران معاصر» عصر روز چهارشنبه 27 آذرماه با حضور مجید غمامی، مصاحبه کننده و مولف کتاب و نیز جمعی از مصاحبه شوندگان برگزار شد.

 

در این مراسم که به همت سایت معمارنت، انجمن مفاخر معماری ایران و موزۀ امام علی (ع) ترتیب داده شده بود، جمعی از پژوهشگران، متخصصین و فعالان حوزۀ شهری حاضر بودند. ابتدا فیلمی از مولف کتاب، دربارۀ نحوۀ گسترش حاشیه های کلان شهر تهران با روایتی تاریخی از چهار دهۀ گذشته نمایش داده شد. سپس با خوشامدگویی مهندس علیرضا قهاری، دبیرانجمن مفاخر و آغاز سخن از مهندس مهرداد بهمنی، مدیر سایت معمارنت، هم اندیشی شروع شد.

 

در مراسم معرفی کتاب وضعیت شهرسازی در ایران معاصر

 

 

معمارنت- نشست معرفی کتاب«بررسی وضعیت شهرسازی و برنامه ریزی شهری و منطقه ای در ایران معاصر» عصر روز چهارشنبه 27 آذرماه با حضور مجید غمامی، مصاحبه کننده و مولف کتاب و نیز جمعی از مصاحبه شوندگان برگزار شد.

 

در این مراسم که به همت سایت معمارنت، انجمن مفاخر معماری ایران و موزۀ امام علی (ع) ترتیب داده شده بود، جمعی از پژوهشگران، متخصصین و فعالان حوزۀ شهری حاضر بودند. ابتدا فیلمی از مولف کتاب، دربارۀ نحوۀ گسترش حاشیه های کلان شهر تهران با روایتی تاریخی از چهار دهۀ گذشته نمایش داده شد. سپس با خوشامدگویی مهندس علیرضا قهاری، دبیرانجمن مفاخر و آغاز سخن از مهندس مهرداد بهمنی، مدیر سایت معمارنت، هم اندیشی شروع شد.

 

در بخش نخست جلسه مریم کهنسال، دانشجوی دکترای شهرسازی، راهکارهای پیشنهادی در کتاب را به صورت طبقه بندی شده به تفکیک هر شخص ارائه کرد و با مقایسه‌ای میان آنها، بارزترین پیشنهادها را معرفی نمود و صحنه را به مولف کتاب واگذاشت تا دربارۀ فرآیند تولید این متن شرح دهد.
 

 


پرسش مولف: جبر تاریخی یا آزادی اراده؟
مهندس غمامی، ضمن تشکر از مساعدت مصاحبه شوندگان، قبول مسئولیت چاپ کتاب از سوی انتشارات آگاه و نیز مجموعه ای که این مراسم را ترتیب داده بودند، گفت که به عنوان شهروندی که از کودکی در کوچه و خیابان شهر زندگی کرده و بعدها نیز به عنوان متخصص و فعال حوزۀ شهری بدان پرداخته، همواره دغدغۀ برنامه ای برای شهر و طرح های شهری را باخود داشته است. او اضافه کرد «ما دچار نابسامانی هستیم و این نابسامانی درتمام حوزۀ کلان شهرها به چشم می‌خورد.»

 

و با اظهار خوشحالی از اینکه در احداث زیرساخت‌هایی چون راه، سد، آبرسانی و برق رسانی توفیق داشته‌ایم، از عدم توانایی در مدیریت مناسبات شهری و در نتیجه ایجاد بحران آلودگی، منابع طبیعی، توسعۀ پایدار و شهرسازی گله کرد. این گلایه در واقع دغدغه ای بود که به عنوان درگیری فکری اصلی کتاب مطرح شد. غمامی در پرداختن به این مسئله کسانی را که در طی سالیان درگیر این حوزه بوده و در آن فعالیت عملی و نظری کردند را منبع مناسبی برای کتاب خود دانست و مصاحبه با 10 تن از آنها را مغتنم شمرد. او انتخاب این 10 نفر را در سه گروه دسته بندی کرد: مسئولان شهری با سابقه، طراحان شهری و متخصصان حرفه‌ای و صاحبنظران علمی از جمله اساتید و اقتصادانان.

 

غمامی در نهایت پرسشی را که به تدوین این کتاب منجر شد اینگونه صورت بندی نمود که آیا ما در یک وضعیت جبر تاریخی قرار داشته و داریم و از آنچه انجام می‌دهیم گریزی نیست یا اگر اراده ما در این میان شرط است، کجاها را اشتباه کردیم و چطور باید عمل می‌کرده و بکنیم؟
 

 

پس از صحبت‌های مولف کتاب، هفت تن از مصاحبه شوندگان برای توضیح دربارۀ آرای خود در متن بر روی صحنه آمدند؛ کمال اطهاری، مهندس پاکدامن، دکتر توفیق، دکتر دانشپور، مهندس فریور صدری، مهندس هاشمی و فردین یزدانی.

 

نهادسازی به سبک مشروطه
مهندس بهمنی ضمن یادآوری از کسانی که به دلایل مشغله یا سفر در این جمع حضور نیافتند از جمله دکتر آخوندی، دکتر حبیبی و فریبرز رئیس دانا، حاضران را به ترتیب الفبا برای صحبت دعوت کرد. بنابراین ابتدا کمال اطهاری رویکرد خود را به مسئلۀ کتاب عنوان نمود و گفت بزرگترین دغدغۀ من برای برون رفت از وضعیت کنونی که آن را بحرانی می‌نامم «نهادسازی» است و در این کار به روشنفکران مشروطه نظر دارم که در این امر بسیار زبده بودند. در حالی که ما امروزه بیش از همه چیز براساس سلایق شخصی خود عمل می‌کنیم، آنان با تسلط به مباحث روز دنیا و آشنایی با بستر فرهنگی تاریخی خود به این کار مبادرت می‌کردند. اگر شیوۀ کنونی ما ادامه پیدا کند نهادسازی نمی تواند محقق شود و تداوم پیدا کند.
 

 

انسجام در بافت، آشفتگی در برنامه
مهندس پاکدامن، دومین نفر از میان مصاحبه شوندگان کتاب عنوان کرد که دیدگاه‌هایش در کتاب بیشتر بر نتایجی متمرکز بوده است که در طول کار حرفه‌ای خود به آنها دست یافته است. او اذعان داشت که در همان نخستین برخورد با فرآیند طراحی و برنامه ریزی شهری در ایران به این نتیجه رسیده است که بهتر آن است که کمترین طراحی در بافت انجام شود و از آن طراحی‌ها هم کمترین سهم به اجرا درآید تا انسجام شهری کمتر به آشوب کشیده شود.

 

پاکدامن دربارۀ اولین تجربه اش از دیدار از کارخانۀ سیمان شهر ری گفت که یکی از مسئولان شهری با نشان دادن آن بنای عظیم سیمانی که دارای جایگاه تاریخی خاصی هم بوده است از او خواسته که مجتمعی مسکونی را به جای آن طراحی نماید. در نهایت نیز پیشنهاد او برای موزه یا سالن همایش شدن آن کارخانه مورد استقبال قرار نگرفته است. پاکدامن با طرح این مسئله که این اتفاقات تنها به مرحلۀ طراحی ختم نمی‌شود و در اجرا نیز معلوم نیست چه بر سر طرح آمده و نتیجه چه چیز از آب در می‌آید، اظهار کرد که این روند در سال‌های اخیر شدت پیدا کرده و باید هرچه زودتر راهی برای برون رفت از آن جست.
 

 

دکتر فیروز توفیق، به عنوان مصاحبه شوندۀ بعدی نیز معضلات را در دو بخش تعریف کرد: برنامه و اجرا. آنچه در اجرا باید بدان توجه داشت مقتضیات عملی کردن یک طرح است که در محدودۀ زمان و بستر مشخص می شود. باید خود را به جای مسئولان گذاشت تا بتوانیم درک کنیم که آنها با چه عواملی روبرو هستند و چگونه با آنها دست و پنجه نرم می‌کنند. اما در برنامه آنچه مغفول مانده ارزیابی پیامدهای طرح‌هایی است که اجرا می‌شود. برای این کار باید طراح، مجری و مصرف کننده در تعامل نزدیکی با یکدیگر قرار بگیرند که اکنون در فرآیندها دیده نمی‌شود.

 

برنامه‌ریزی، ارثیۀ دولت رفاه
اما دکتر زهره دانشپور، استاد شهرسازی دانشگاه شهید بهشتی، برنامه‌ریزی را از نظر تاریخی نقد کرده و گفت: برنامه ریزی شهری در یک بلاتکلیفی هم در حوزۀ دانشگاه و هم در حوزۀ حرفه به سر می‌برد. بلاتکلیفی که برآمده از تاریخچۀ ظهور و اوج و افول آن است. دانشپور برنامه‌ریزی را یکی از محصولات دولت رفاه پس از جنگ جهانی دوم دانست که با شکست خوردن از تاچریسم در عرصۀ سیاست عملاً به کنار رفت و تنها سایه‌ای از آن در برنامه‌های کلان شهری و منطقه‌ای به جا ماند. او این پدیده را نه تنها نامتناسب با زمینه های اجتماعی، سیاسی کشورهای کمتر توسعه یافته، بلکه دچار تناقض با ساختار اقتصادی و سیاسی نئولیبرال کشورهای بیشتر توسعه یافته معرفی کرد که در ایدۀ بنیادین خود برای توزیع رفاه عمومی دچار سردرگمی است.
 

 

مهندس فریور صدری طرح مسئله را با عدم وجود یک نظام منسجم هدایت و کنترل توسعه در کشور پیوند زد. او طرح، برنامه، مدیریت و اجرا را عناصر توسعه دانست که در یک نظام منسجم در ارتباط با یکدیگر عمل می‌کنند؛ در حالی که در کشور ما این عناصر با یکدیگر ارتباطی ندارند و در نتیجه ساختار توسعه به خوبی کارآمد نیست. بنابراین می بینیم کخ هیچ برنامه‌ای مبنای عملیات نیست و هیچ اجرایی برای طراحی برنامه جدید مورد بررسی قرار نمی‌گیرد. از این رو عملیات درست اجرا نمی‌شود. مهندس صدری اشکال عمل نکردن به برنامه ها را حاکم نبودن عقلانیت دانست و گفت مشکل اینجاست که جامعۀ ایران جامعهای خردگرا نیست.

 

بازیگران اصلی: دولت، جامعه، متخصصان
مهندس سیدرضا هاشمی با اظهار خوشوقتی از برگزاری چنین جلساتی و با خوش بینی نسبت به طرح مسائلی چنین این حرکت‌ها را در بلند مدت مثمر ثمر دانست و از صدور مصوبۀ شهرداری برای توقف پروژۀ ایران زمین در هفتۀ گذشته مثال آورد. او با جمع بندی مطالب کتاب گفت در این کتاب برای بحران شهرسازی در ایران معاصر سه بازیگر اصلی معرفی شده است؛ دولت، جامعۀ حرفه‌ای و دانشگاه و مردم. اگر بخواهیم دولت را مقصر اصلی معرفی کنیم راحت‌ترین راه را برگزیدیم و به زودی بحث تمام می‌شود. اما نمی‌توان از مشارکت و رضایت جامعه با دولت در فرآیندهای ادارۀ شهر به این سادگی چشم پوشید. برای مثال در روند ساخت و ساز میان مردم و دولت اختلافی وجود ندارد و نوعی عادت به جهل و سقوط در ساده‌انگاری اتفاق می‌افتد. اما تمام امید به جامعۀ حرفه‌ای و دانشگاهی است که باید صدای وجدان جامعه باشند و با تذکر به درگیران ماجرا فرآیندها را کند کرده و تصحیح کنند.

 

فردین یزدانی، کارشناس صاحب نظر در حوزۀ اقتصاد، نیز در تایید سخنان مهندس هاشمی گفت برنامه ریزی سه پایه دارد؛ گروه‌های ذینفع و جامعه، حرفه‌ای ها و دولت. به زعم آخرین سخنران، بعد از دهۀ 70 با هرچه بیشتر حاکم شدن روابط بازار، فردگرایی و اتمیستی شدن جامعه همه چیز تبدیل به کالا شده و بر محور منافع کوتاه مدت شخصی معامله می‎شود. حتی قانون، منافع عمومی و فضاهای همگانی نیز مبدل به کالا شده و شما در صورت پرداخت پول در ازای طرح ترافیک نیز می توانید آلودگی تولید کنید. در این فرآیند کالایی شذن، شهروندان به ساکنان و مقیم تقلیل پیدا کرده اند. بنابراین جز از طریق تشکل‌یابی این ساکنان و تقویت جامعه مدنی، مساعدت دولت و مشارکت جامعۀ حرفه‌ای این روند تغییر پیدا نخواهد کرد. اگرچه تغییر این روند یک پروسۀ دراز مدت است اما همه چیز را نیز نمی توان به بلند مدت محول نمود، بلکه باید از زمان بهترین فرصت ها را بدست آورد و استفاده کرد.
 

 

در پایان جلسه فرصتی برای پرسش و پاسخ به حضار داده شد و مباحثی از جمله مشارکت میان نهادها و گروه‌ها، چگونگی تولید نظریه در حوزۀ دانشگاه و درگیر کردن شوراهای مردمی در فرآیند برنامه ریزی مورد بحث قرار گرفت و سخنرانان با ذکر مثال‌هایی از تجربه های موفق دیگر کشورها موارد مزکور را باز کردند.