سرانجام پاويون ايران در اكسپو ميلان
اکسپوها، نمايشگاههاي دورهاي و از جمله رويدادهاي بزرگي هستند که به تبادل فکري، فرهنگي، علمي و فنآوري ميان کشورهاي جهان برپايه موضوعي که از عمدترین چالشهاي جهاني بهشمار میرود، ميپردازند. در این بین با توجه به موضوع انتخابی اکسپوی میلان، این اکسپوی برای کشور ما از اهمیت بسزایی برخوردار است.
اکسپوها، نمايشگاههاي دورهاي و از جمله رويدادهاي بزرگي هستند که به تبادل فکري، فرهنگي، علمي و فنآوري ميان کشورهاي جهان برپايه موضوعي که از عمدترین چالشهاي جهاني بهشمار میرود، ميپردازند. در این بین با توجه به موضوع انتخابی اکسپوی میلان، این اکسپوی برای کشور ما از اهمیت بسزایی برخوردار است.
ـ اکسپوي ميلان چيست و چه ميخواهد؟
اکسپوي ميلان، نمايشگاهي متفاوت است که با هدف پاسخگويي به مهمترين چالش کنوني جهان؛ يعني: «تغذيه زمين، انرژي براي زندگي» و پرسش بنيادينِ: «آيا ميتوان وجود غذاي کافي، مناسب، سالم و ماندگار را براي تمام انسانها تضمين کرد؟» برپا خواهد شد. از اينرو، براي برگزارکنندگان اين اکسپو، آنچه که اهميت دارد، خود موضوع است و بايد همه چيز در موضوع خلاصه شود. اکسپوي ميلان«علاقه چنداني به مطرح شدن گذشته در زمان حال، يادبودها و ماهيت غيرعادي معماري کشورها ندارد. بايد موضوع تغذيه زمين، انرژي براي زندگي در درون تمام جنبههاي همکاري نفوذ يابد و منتشر شود».
ـ پاويون ايران چه راهي را برگزیده است؟
پاويون ايران در اکسپو ميلان، از ميان موضوعهاي فرعي، موضوع «غذا و فرهنگ» را برگزيده است. انسان ايراني، که خود متشکل از فرهنگها، قومها و مردمان متعددي است، فروتنانه، ادعاي راهحل جهاني براي غذا را ندارد. اما ميتواند روشها و تجربههاي خود را براي تغذيه به نمايش درآورد و تبادل کند. روشهاي بديعي که در طبيعت پيچيده جنگلي، کوهستاني، کويري و حارهاي، توانستهاست تمدن چند هزارساله خود را پايدار نگاه دارد و تغذيه خود را سامان بخشد. تمدن ايراني در طول هزارهها، بهجز در دخالتهاي سهمگين بيروني، هيچگاه با بحران گرسنگي روبهرو نشدهاست. پس، پيشنهاد ميشود که پاويون ايران«راهحلهاي ايرانيان براي تغذيه» را به نمايش بگذارد.
در رابطه با اکسپوی میلان باید عنوان شود که اکسپوي ميلان فضايي است براي گفت و گوي بين ملتها و جايگاهي است براي نمايشي چند سويه، با بازيگران متعدد. اين روشِ بازيگري از روش سنتي نمايشهاي ايراني در تعزيهها، نقاليهاي قهوهخانهاي و نمايشهاي روحوضي برگرفته شده که سبک روايي را با استفاده از فاصلهگذاريهاي پيدرپي برميگزيند. بازيگر و تماشاگر، هر دو ميدانند که به تماشا نشستهاند و نبايد فرو رفتن بازيگر را در نقش باور کنند. پس هنگام شهادت امام حسين(ع) و کشته شده سياوش و سهراب، هر دو بر کشتههاي ميدان ميگريند و عزاداري ميکنند و هنگام شادماني، با يکديگر در جشن نمايشي شريک ميشوند. صحنه نمايش ايراني، ممکن است در هر جايي رويدهد. آنچه که در نمايش ايراني اهميت دارد، خود نمايش است، تزئينات و دکور هيچگاه اهميتي نداشتهاند.
پاويون ايران در اين اکسپوي، داستان تغذيه انسان ايراني را نقل خواهد کرد که همچون سایر روایتهای داستانی ايران، روایتی تو در تو است. اگر چه از يکي بود يکي نبود آغاز ميشود، اما زمان و مکان در طول روايت بارها جابهجا شده و بازگشت به گذشته و حال را تجربه ميکند. از اينرو، براي روايت داستان ايراني، لزومي به روايت خطي، از سر تا ته داستان نيست. خواننده/شنونده/بيننده، از هر جاي داستان ميتواند وارد داستان شود و بعدها، با کنارِ هم گذاشتن قطعههاي داستان، خود به تکميل آن ميپردازد. همانگونه که در ادامه، راویی داستان تغذیه انسان ایرانی خواهیم شد، ملاحظه خواهید کرد که ابعاد این پازل روایی در عین انفکاک، پیوستگی و همپوشانی درهم تنیدهای دارند و تنها در بستر چنین زمینهای انسجام مفهومی خود را حفظ خواهند کرد.
نکته حائز اهمیت این است که پاويون ايران نميخواهد بر داشتههاي گذشته پافشاري کند بلکه بر آن است تا نشان دهد در روزگار کنوني و بر بنياد فرهنگ موجود چه رفتاري را میتوان سازمان داد. در ادامه داستان تغذیه انسان ایرانی روایت خواهد شد.
ـ داستان تغذيه انسان ايراني
ساختار کلي داستان تغذيه انسان ايراني از آب آغاز ميشود. آبي که با شيوههاي دشوار همچون قنات بهدست ميآيد درکشتزارها و باغها به بار مينشيند و بنيادهاي غذايي را توليد ميکند. سپس در کارگاهها و کشت و صنعتها، فرآوري شده و در بازار به فروش ميرسد. آنگاه در واپسين مرحله، در سفره - خانههاي ايران به مصرف ميرسد. پس، پاويون ايران از چهار عنصر قنات ايراني، باغ ايراني، بازار ايراني و سفره - خانه ايراني تشکيل ميشود.
1- داستان قنات :
ايران سرزمين کمآبي، و نه پر آبي يا بيآبي، است. دستيابي به آب نه غير ممکن و نه بسيار امکانپذير، بلکه دشوار است. اين امر بهرغم تلاشهايي که در دوره مدرن براي مهار آبها انجام شده، هنوز هم مسأله بنيادين ايران است. دشواري دستيابي به آب در هر چهار اقليم، ايرانيان را به راهحلهايي همچون آبانبار، برکه، قنات، چاه، لت و جوي و مادي کشانده است. چون بنا بهگفته دانشمند ايراني، ابوبکر کرجي، در سده چهارم و پنجم هجري، ايران «سرزمين آبهاي پنهان» است. از این روست که روش قنات، به مهمترين روش بيرون کشيدن آب از درون زمين بدل شدهاست. ساختار قناتها از مادرچاه، چاههاي مياني، کوره، مظهر و هرنج تشکيل شدهاست. مادرچاه در پايکوه و در ترهکار کنده ميشود و به آب ميرسد، سپس در شيبي ملايم، آب پنهان شده از کوره به مظهر و آنگاه به هرنج ميآيد. در اينجا است که کوزهها پر ميشود و ساعت آبي داوري ميکند تا سهم هر کس به عدالت تعيين شود و آب رها شده در پايان به دشت ميرسد و کشتزارها و باغها را آبياري ميکند. با اينکه ايرانيان روشهاي ديگر دستيابي به آب را تجربه کرده و بهکار بردهاند، اما قنات يا کاريز، با آوازه جهانياش، به عنوان نمادي از روشهاي پايدار ايرانيان براي دستيابي به آب با کمترين انرژي معرفي ميشود.
2- داستان باغ:
باغ ايراني پيش از هرچيز، توليدکننده غذا است که در سرزمين خشک و برهوت، باغها پرديسهاي بهشتگونهاي ميشوند که آب، زندگي، غذا و آرامش را يکجا به انسان پيشکش ميکنند. باغها حصارهايي دارند و در درون خود در محور مرکزي، آب را در تقسيمبندي بسيار مقتصدانهاي، به کرتها ميرساند. اينگونه است که باغ ايراني، از هندسهاي منظم بهره گرفته است. اگر چه کشاورزي در ايران در کشتزارهاي آبي و ديمي صورت ميگيرد و با در نظر گرفتن اينکه فرآوردههاي باغي تنها غذاهاي ايراني نيستند، اما در اکسپوي ميلان، باغ ايراني، که آوازهاي جهاني دارد، به عنوان نمادي از روشهاي کشاورزي ايرانيان براي توليد غذا در نظر گرفته ميشود.
3- داستان بازار:
بازار ايراني، که آوازهاي جهاني دارد، مرکزخطي شهرها و ساختار بنيادي شهرها و آباديها است. بازار، چه در ساختار تاريخي آن که از دالاني سرپوشيده با سراها و تيمچهها، چه در شکل بازارهاي شهرهاي شمالي، چه به شکل سنتي و يا مدرن آن، يکي از عناصر با اهميت شهرهاي ايراني بهشمار ميآيند، جايي که کالاها فرآوري ميشوند، قيمتگذاري شده و به فروش ميرسند. اهميتي ندارد که کالبد آن چگونه باشد و يا اصلاً کالبدي داشته باشد. حضور انسان، با کالاهايي که عرضه ميکند کافي است که به اين نهاد اقتصادي شکل دهد. مواد غذايي که بهدست کشاورز، دامپرور و ماهيگير، توليد شده، چه بهصورت مستقيم و يا فرآوري شده، در همين بازارها بهدست مصرفکننده ميرسند.
4- داستان سفره ـ خانه:
سفره ـ خانه واپسين مکان سَفر طول و دراز غذا است. سفره چه در بيابان، در زير درخت، يا در خانه و روي ميز آشپزخانه، يا در رستوران و سفرهخانهاي پهن شود، در هر کجاي ايران و با هر قوميت و فرهنگ و در هر لايه اجتماعي، داراي بار معنايي عميق و بهنسبت يکساني است: احترام به سفره و غذا، آداب و سلوک نشستن در کنار آن و غذا خوردن، جايي که خانواده و همسفرهايها به دور هم گرد ميآيند، جايي که برکت خدا در آن گذاشته ميشود و همه از آن بهرهمند ميشوند، جايي که نمايشگاهِ دستآوردِ نانآورِ خانه است و اینچنین داستان غذاي ايراني در سفره، خانه و سفرهخانهها، بهپايان ميرسد.
ـ سناريوي نمايش
سناريو، داستان نيست، چگونگي اجراي داستان است. صحنهي نمايش، کوهستاني است به رنگ خاکهاي ايران،که با شيب ملايم به دشت ميرسد. در بلندترين نقطه کوهستان، مادرچاه کنده شده و با ميلههايي که تا دشت امتداد مييابند. کوره (دالاني که ميلهها را به هم پيوند ميدهد) در زير کوهستان کنده شده است، معماري کوره با کندن بهدست آمده و کوشش بر آن بود که با هر چه بيشتر کندن، به فضاي زير کوهستان اضافه شود.
بر دامنه کوهستان درختچهها و سبزينگي پراکنده، يادآور پوشش گياهي کوهستاني و مرتعي ايران است. اين دامنه، که بر دشت اشراف دارد، مکاني براي نشستن، تأمل کردن و مکث است. مظهر و هرنج، لحظه هيجاني بيرون جستن آبهاي پنهاني، حوضچه و جلوهگاهي از آب و نور و روشنايي است. دشت را کشتزار و باغ فرا گرفته و با جوي آب، کرتها آبياري ميشوند. معماري گياهي از گياهان کوتاهقد آغاز ميشود و به درختان بلند ختم ميشوند. در اين هنگام، داستان غذاي ايراني در باغ ورق ميخورد و مسيري بر عکس را ميپيمايد. در اين مسير، پس از عبور از باغ، بازار ايراني در جايي که کوره قنات کنده شده بود، آغاز ميشود. اگر بر هياهوي بازار و فروشندگان غذاها و کالاهاي ايراني، چشم و گوش ببندي، همان سکوت و حرکت و جوشش آرام آب را ميبيني، گويي در اعماق خاک، همچون مقنيان در پي آبهاي پنهان هستي. اما اينبار، فضاي زير کوهستان يادآور بازار است.
معماري اين بازار بهگونهاي است که هم بازارهاي سرپوشيده با طاق و قوسهاي سنتي را يادآوري ميکند و هم بازارهاي سر باز شهرهاي شمالي. صحنه نمايش آماده هرگونه بازآرايي بر پايه داستان غذا در فرهنگهاي ايراني است. اين انسان است که فضا را تعريف و بازتعريف ميکند. در پايان راه، آشپزخانه و فضاهاي تأسيساتي آن جاي ميگيرند و سپس سفره ايراني، چه در فضاي سرپوشيده زير مادرچاه، چه در بالاي پشتبام خانه در کنار مادرچاه، يا کنار مظهر قنات، يا در دامنه کوهستان و يا حتي در درون باغ پهن ميشود و غذاي ايراني را به بازديدکنندگان ميچشاند.
صحنه نمايش، گويي از محور تقارن معماري ايراني برش خورده است. بهجز مادرچاه، ميلهها، کوره ـ بازار، باغ و سفره، از ميان بريده شدهاند. نمايشِ چنين صحنهاي تماشاگر را به اين احساس ميرساند که آنچه که ديدهاست هماني است که بهطور واقعي در ايران جريان دارد. بازي و نمايش پاويون ايران در اکسپو انعکاسي است از واقعيت درون ايران.
داستان غذاي ايراني را از هر جايي ميتوان آغاز کرد. تماشاگر از هر کجاي داستان که وارد شود، چه از ورودي مياني، يا ابتدايي و انتهايي، دست آخر ميتواند با سر هم کردن قطعههاي داستان، کل حکايت را پيشِ خود کامل کند. براي اجراکنندگان، خودِ نمايش مهم است و براي تماشاگران، خاطرهاي است پر مفهوم و پر رمز و راز که پس از پايان نمايش تازه آغاز خواهد شد و بارها مرور، اما اينبار در ذهن او.
مکان در اکسپو دچار محدوديت است، بيش از 1910 مترمربع در اختيار نيست. در همين فضاي محدود قرار است راه حل انسان ايراني براي تغذيه به نمايش درآيد. انسان ايراني، مفهوم يکتايي نيست، از مليتها و فرهنگهاي گوناگوني تشکيل شدهاست. اما خوشبختانه زمان داراي محدوديت نيست: از مه تا اکتبر به مدت شش ماه و يا 184 روز. پس طراح پاويون ايران، از يکسو با در هم تنيدگي مفهومها، و از سوي ديگر با بازه زماني گسترده و اختصاص برشهايي کوتاه از زمان به هر فرهنگ و مليت و قوم، امکان آن را خواهد يافت تا نمايشي نو در نو، متنوع و تو در تو را اجرا کند.
تماشاگر گاه فرصت چندباره و گاه تجربهاي يکباره از اين نمايش را خواهد داشت. برنامه اکسپو بايد بتواند در هر برش زماني، ضمن نشان دادن کليترين وجه از راهحلهاي انسان ايراني، راهحل هر گوشه از کشور را برجسته سازد.
پس از ساخت صحنه نمايش، خود نمايش آغاز ميشود. بازيگران نمايش، عبارتند از انسانهايي که از استانهاي گوناگون کشور به مدتي کوتاه به ميلان سفر ميکنند، صحنه را آنگونه که ميخواهند ميآرايند و نمايش را اجرا ميکنند. سپس صحنه را برميچينند و جاي خود را به ديگر هموطنان خود از استانهاي ديگر ميدهند.
برفراز اين صحنه، بالني از گاز هليوم چونان ابري گذرا طراحي شده است. بر حسب شرايط اقليمي ميلان، اين بالن سايهباني براي گريز از آفتاب و باران خواهد شد. اين تمهيد که يادآور گوناگوني شرايط اقليمي ايران است، در ضمن شرايط بهنسبت آسودهاي را براي تماشاگران فراهم ميسازد.
- در ذیل جزئیات مربوط به عوامل اجرایی مسابقه و تیم طراحی سالن ایران در اکسپو میلان آورده شده است.
• کارفرما: وزارت صنعت و معدن و تجارت شرکت سهامی نمایشگاه های بین المللی جمهوری اسلامی ایران
• برنده نخست مسابقه: مهندسین مشاور نقش جهان-پارس
• مشاور محلی: مشاور معماری LAD –ایتالیا
• محل پروژه: میلان– ایتالیا
• سپتامبر 2013
• مدیر طرح و مدیر طراحی : حمید میرمیران
• مشاورین طراحی: دکتر ایرج اعتصام، دکتر نسرین فقیه، فرانچسکو ناپولیتانو(ایتالیا)
• مدیر هماهنگی طرح: فریده صائبی
• مسئول هماهنگی طرح و گروه طراحی: سامان سیار
• همکاران طراحی : مریم رحیمی دانش، هیوا بختیاری، سعید امیرزاده (LAD)
• همکاران طرح : مریم شیرسلیمیان، شیما آقایی کریم، مانا قابوسی، آزاده پیروزمند، تینا فاضلی، مینا شمیسا
• برنامه ریزی مفهومی: محمد سالاری، امین مسعودی
• برنامه فیزیکی : نادر روزرخ، توحیده یادگاری
• مطالعات سازه : احسان صباغی، علی اعتصام
• مطالعات تاسیسات الکتریکی و مکانیکی : بهروز علمدار میلانی، حمید رضا لاهیجانی
• تصاویر سه بعدی : مجید جهان مهر، نازلی میلانی
• ماکت : حسین غفاری، سعید توده فلاح، علیرضا خسروی
• عکاسی ماکت : حمید رضا فرامرزی، آزاد زرگامی
• گرافیک و صفحه آرایی: رضا سلطانیزاده
در پایان بیانیه هیئت داوران مسابقه طراحی غرفه ایران در اکسپوی میلان قرار داده شده است که به طور خلاصه به جزئیات نتایج داوری و همچنین سه طرح برتر این دوره از مسابقات اشاره شده است.
- افزودن دیدگاه جدید
- بازدید: 9142
- نسخه قابل چاپ
- ارسال به دوستان