كارخانه هاي مرمت شده ايران وجهان

كارخانه هاي مرمت شده ايران وجهان
نویسنده: 
ليلا پهلوان زاده

 

طرح موضوع: معماری صنعتی و ضرورت حفاظت از آن

در پي ظهور انقلاب صنعتي در غرب، به‌يك‌باره تحولات فراواني در مقوله‌هاي مختلف صورت پذيرفت. احداث كارگاه‌ها و كارخانه‌هاي صنعتي كوچك و بزرگ، از نساجي گرفته تا ادوات كشاورزي و... ، از زمره مهم‌ترين نتايج و دستاوردهاي اين انقلاب بود كه علاوه بر تاثيرات جانبي، از همه مهم‌تر، سيماي شهرها را بسیار متاثر کرد. این تحولات، علي‌رغم مزاياي فراوان، مضراتي نیز داشت نظير شکل‌گیری کارخانه‌هایی با الگوی معماری خاص موسوم به «معماری شیطانی»، آلودگي محيط زيست، مهاجرت وسيع روستایيان جوياي كار به شهر و...
در پي ايجاد اين وضعيت وخيم در شهرها، اندك اندك تلاش‌هايي برای بهبود كيفيت فضاهاي شهري صورت پذيرفت كه شكل‌گيري كارخانه‌ها با معماري مطلوب‌تر، از زمره‌ی اين اقدامات به‌شمار مي‌آمد. با وجود این تلاش‌ها، تا قبل از قرن بيستم، بناهاي صنعتي واجد ارزش چندانی بنا نشدند. با آغاز قرن بیستم، رویکرد و نگرش ساخت بناهای صنعتی دگرگون شد که از آن‌جمله است تلاش‌هاي پيتر بهرنس در خلال سال‌هاي 1908 تا 1909 میلادی، با احداث كارخانه‌ی «توربين سازي A.E.G» در برلين. این کارخانه، به‌عنوان يكي از نخستين ساختمان‌هاي صنعتي «خِردگرايانه»، علاوه‌بر ملاحظات عملكردي بنا، برای نخستین بار جنبه‌های زیباشناختی معماری، نيازهاي روانی و بهداشتی كارگران و عواملي از اين قبيل را نيز درنظر ‌گرفت. این رویکرد در معماری صنعتی اروپا، با تاسيس كارخانه‌ی موتورهاي كوچك برقي در برلين براي A.E.G، (1910 تا 1911 میلادی) و كارخانه‌‌ی رنگرزي لوسيوس و برونينگ (شركت سهامي هوخست كنوني) در فرانكفورت توسط بهرنس و يا كارخانه‌ی قالب كفش فاگوس در آلفلدآن در لاينه (1911 میلادی) و كارخانه‌‌ی نمونه نمايشگاه وركبوند (1914) توسط والتر گروپيوس (شاگرد  بهرنس)، نيروگاه حرارتي شهر ليون نوسط توني گارنيه و در چند دهه‌ی اخیر توسط معماراني نظير نورمن فاستر و دیگران تداوم يافت و بدين ترتيب با راه یافتن مقوله‌ی معماري و کیفیت فضایی به كارخانه‌ها و موسسات صنعتي، كارخانه، به محلي شايسته براي كار مبدل شد.
به‌رغم اقدامات بسیاری كه برای اعتلاي معماري بناهاي صنعتي صورت پذيرفت، در پي جنگ جهاني دوم، آلودگي شديد محيط زيست كه به‌وسيله‌ی كارخانه‌ها ايجاد شده بود و همچنين تفكيك و منطقه‌بندي فضاها‌، كه توسط كنگره‌ی بين‌المللي معماري مدرن پيشنهاد شد و...، زمينه‌هاي انتقال كارخانه‌هاي صنعتي، كارگاه‌ها و باراندازها به بيرون از شهرها فراهم آمد. بدين ترتيب، محله‌ها و مكان‌هاي صنعتي پيشين، كه روزگاري هزاران كارگر را در خود جاي مي‌داد، به‌يك‌باره به فضاهاي متروكه‌ی وسيعي در شهرها مبدل شدند؛ مكان‌هايي كه به‌دليل اندازه‌های بزرگ، امكان نظارت و نگهباني كامل آن ميسر نبود و از همین‌رو، به‌زودی به مکان‌هایی جرم‌زا و مشکل‌ساز تبدیل شد. پس مدیران و پژوهش‌گران شهری به ‌فکر چاره برآمدند. این درحالی بود که معماری صنعتی مدرن در کشورهای پیش‌رفته، خیلی زود به نوع بسیار مهم و خلاق در طراحی معماری تبدیل شد و نمونه‌های عالی این نوع معماری، توسط بزرگ‌ترین معماران معاصر، یکی پس از دیگری، اما این بار بیرون از شهرها، برپا شدند؛ روندی که در کشور ما هم‌چنان بسیار نوپا و تجربه‌نشده است.
راه‌حلی که مدیران شهری در کشورهای پیش‌رفته برای رفع مشکل کارخانه‌های متروکه برگزیدند عبارت بود از احیای این فضاها و استفاده از پتانسيل‌هاي آن‌ها برای رفع نیازهای شهري که احیای بسياري از اين بناهای صنعتي و تغییر کاربری آن‌ها را به مراكز تجاري، دانشگاهي، فرهنگي و... به‌همراه داشت.
و هم از آن‌رو كه این گونه‌‌‌ی معماری، یعنی معماری صنعتی، به‌عنوان شاخه‌ای از معماری مدرن، بخشي از فرهنگ هر ملت را تشكيل مي‌دهد، حفاظت از آن نیز در زمره‌ی اهداف اصلي مسئولان مربوطه  قرار گرفت. بدین ترتیب، «علاوه بر كميته بين المللي مستندنگاري و حفاظت بناها، محوطه‌ها و محله هاي جنبش مدرن1   كه در سال 1988 ميلادي تاسيس شد، برای حفاظت از ميراث معماري مدرن نیز، شورايي با عنوان شوراي بين المللي يادمان ها و محوطه ها كه به اختصار «ايكوموس» ناميده مي‌شود بنا نهاده شد. شورايي كه از بدو تاسيس تاكنون با همكاري كميته هاي ملي، كارشناسان خبره و سازمان هاي همكار نظير كميته بين المللي حفاظت از ميراث صنعتي  و دوكومومو تلاش هاي وسيعي را در خصوص حفاظت از يادمان، محوطه ها، آثار مهندسي، محله ها، مناظر، محوطه هاي صنعتي و همچنين ميراث معنوي ايفاء نموده است. لازم به ذكر است این كميته، که کمیته ای بين المللي  در راستای حفاظت از ميراث صنعتي2 می باشد، با تمركز بر شناخت، حفاظت و معرفي بقاياي معماري صنعتي در جهان، گزارش هاي متعددي از تيپولوژي ميراث صنعتي براي ايكوموس تهيه نموده است.» (مختاري طالقاني/ 1390/ صص: 263-257)
باوجود این همه تجارب در کشورهای توسعه‌یافته، متاسفانه در ايران، زمانه راه دیگری در پیش گرفت: افول صنايع از يك سو، گسترش شهرها و قرارگيري مراكز صنعتي در قلب و مركز شهرها از سوی دیگر، كه افزايش بسيار زياد ارزش زمين اين بناهای صنعتي را به‌همراه داشت و بهانه‌های حفظ محيط زيست از دیگر سو، زمينه‌هاي انتقال اين كارخانه‌ها را به بیرون شهرها و تبديل زمين‌های گران‌قیمت آن‌ها را به كاربري‌ها‌ی سودآور و سوداگر فراهم ساخت. البته تلاش‌هاي بسیاری از جانب دوست‌داران ميراث فرهنگي برای حفظ بناهاي صنعتي و احیای آن‌ها در قالب کاربری‌های عمومی و فرهنگی، صورت پذيرفت و «حتی 21 نمونه از كارخانه هاي قرن معاصر كه بارزترين نمونه هاي معماري صنعتي در ايران هستند در فهرست آثار ملي ثبت گردید» (مختاري/ 1390/ صص:270-265)؛ اما به‌دليل كارشكني‌هاي فراوان، تقریبا هیچ‌یک از این تلاش‌ها، آن‌چنان که باید، به‌ثمر ننشست و نمونه‌هایی عالی از معماری صنعتی ایران و به‌عبارت دقیق‌تر، فصلي از تاریخ معماري و شهرسازی معاصر ايران منهدم شدند.
امروزه در بسیاری از کشورهای جهان، مجموعه‌های صنعتی قدیمی به فضاهای مسکونی، اداری، فرهنگی و نمایشگاهی تبدیل شده‌اند؛ درحالی که در ايران، علي‌رغم آن که به‌خصوص کارخانه‌های عهد پهلوی اول از بهترین و زیباترین نمونه‌های معماری صنعتی جهان است، تخريب اين‌گونه فضاها از اولويت بيشتري برخوردار است تا حفاظت و احیای آن؛ و تنها نمونه‌هاي اندكي از بناهاي صنعتي پيشين، مانند کارخانه‌ی اقبال یزد، کارخانه‌ی چرم خسروی تبریز، کارخانه‌ی جوراب‌بافی بریانک، کارخانه‌ی خورشید کرمان و چند مورد دیگر، احيا و تغییر کاربری داده شده‌اند. اين درحالي‌ست كه این بناها، به‌واسطه‌‌ی ابعاد بزرگ، استقرار اكثر آن‌ها در نقاط مطلوب شهري، انعطاف‌پذيري پلان‌ها به‌واسطه‌ی ساختار مدولار و... برای تبديل به كاربري‌هاي متنوع، به‌خصوص کاربری‌های عمومی و شهری، از قابلیت فوق‌العاده‌ای برخوردارند. تغییر کاربری بناهای تاریخی صنعتی به فضاهاي نمايشگاهي، فرهنگي، مكان‌هاي عمومي با کاربری ترکیبی (Mix)، صنايع محلي و... علاوه بر حفظ بناهاي مزبور، به پويايي  مناطق شهری پیرامون، حس پيوستگي و استمرار تاریخی و فرهنگی در جامعه، ايجاد منبعي براي تولید ارزش‌هاي فرهنگي، اجتماعي و اقتصادي و... منجر خواهد شد.
متاسفانه، چنان‌که اشاره شد، بیش‌تر نمونه‌های این نوع معماری در ایران تخریب شده است. پس به‌منظور جلوگيري از تخريب بيشتر اين‌ آثار، در وهله‌ی نخست باید نسبت به مستندنگاري و معرفي ارزش‌ها و توان‌هاي این بناها همت گمارد. مطالعه‌ی تجارب چند دهه‌ی گذشته‌ی ساير كشورها،  به‌خصوص كشورهاي اروپایي، از ديگر گام‌هاي مهم برای درک اهمیت و حفاظت از این نوع معماری به‌شمار مي‌آيد.
بر همین اساس، در کتاب پیش رو، تعدادی از بناهای صنعتی کشورهای دیگر، که به کاربری‌های مختلف، نظیر مسکونی، اداری، تجاری، فرهنگی و یا تلفیقی از یک یا چند کاربری تبدیل و به‌این ترتیب حفاظت و احیا شده‌اند، معرفی شده است. در بخش پایانی نیز نمونه‌هایی از تجارب مشابه (حفاظت و تغییر کاربری کارخانه‌های عهد پهلوی اول) در برخی شهرهای ایران معرفی می‌شود.
 

                                                        لیلا پهلوانزاده
عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد خوراسگان (اصفهان)
                                                  پاییز 1392