طاق كسرا در شاهنامه
معمارنت-یکی از بزرگترین آثار دورۀ ساسانی کاخ و طاق کسرا در تیسفون است. این قصر در زمان شاپور اول در نیمۀ دوم قرن سوم میلادی ساخته شده و یکی از مثالهای عمدۀ سبک معماری در زمان ساسانی به شمار میرود.
پیدایی طاق در میانرودان به هزارۀ سوم پیش از میلاد میرسد. در کاخ «آکادی آشونا» مجراهای هرزآبرو با سقف طاقی پوشیده شده و دارای دریچههای بازدید بوده و مصالح آن از آجر پخته با ملات قیری تشکیل میشده است. یکی از نخستین نمونههای طاقهای آجری نیمدایرهای که متعلق به 1300 پیش از میلاد است در شوش یافت شده است که مصالح آن آجری بوده است (شکل 1). در زیگورات چغازنبیل واقع در شوش نیز ورودیها از طاق ساخته شده و تاریخ این ساختمان به 1200 پیش از میلاد میرسد.
معمارنت-یکی از بزرگترین آثار دورۀ ساسانی کاخ و طاق کسرا در تیسفون است. این قصر در زمان شاپور اول در نیمۀ دوم قرن سوم میلادی ساخته شده و یکی از مثالهای عمدۀ سبک معماری در زمان ساسانی به شمار میرود.
پیدایی طاق در میانرودان به هزارۀ سوم پیش از میلاد میرسد. در کاخ «آکادی آشونا» مجراهای هرزآبرو با سقف طاقی پوشیده شده و دارای دریچههای بازدید بوده و مصالح آن از آجر پخته با ملات قیری تشکیل میشده است. یکی از نخستین نمونههای طاقهای آجری نیمدایرهای که متعلق به 1300 پیش از میلاد است در شوش یافت شده است که مصالح آن آجری بوده است (شکل 1). در زیگورات چغازنبیل واقع در شوش نیز ورودیها از طاق ساخته شده و تاریخ این ساختمان به 1200 پیش از میلاد میرسد.
شکل (1)- شوش
در میانرودان ایران و در سرزمینهای پیرامون آن که چوب کافی حتی برای قالببندی وجود نداشت روش ویژهای برای ساختن فرمهای طاقی پیدا شد. این روش بعدها در ایران تکامل یافت و با استفاده از آن در زمان ساسانیان ساختمانهای طاقی شکل که طاق کسرا در تیسفون مثالی برجسته از آن است بنا گردید. این شیوۀ طاقسازی در طاق آجری آبروهای قصر «سارگون» واقع در «خورس آباد» (800 پیش از میلاد) به کار رفته است (شکل 2).
شکل (2)- طاق با قوس عرضی
این روش طاقزنی چنین بوده است که طاق از حلقههایی (قوسی شکل) تشکیل میشده که به تدریج روی حلقه پیشین ساخته میشده و هر حلقه قدری نسبت به صفحۀ قائم تمایل داشته، چنان که نیروی وزن آن به کمک مالش و چسبندگی ملات زودگیر گچ تحمل میشده است. به این ترتیب ساختمان طاق از یک انتها شروع میشده و به تدریج در درازای طاق به پیش میرفته است. ساختمان فرمهای طاقیشکل از دورۀ اشکانیان در ایران رواج یافت و در دورۀ ساسانیان به درجهای از تکامل فنی خود رسید. میتوان دلیلی را که موجب گسترش روشها و فرمهای طاقی در ایران باستان شد، کمبود مصالح چوبی و از بین رفتن جنگلها دانست. طاقهای گهوارهای که در زمان اشکانیان و ساسانیان در ایران ساخته میشدهاند، روی هم رفته دو نوع بودهاند. یکی آن که به کمک قالببندی ساخته میشده و معمولاً فرم نیمدایرهای داشته و دیگر فرمهای طاقیهایی بوده که بدون قالببندی و به کمک روش لاچسبانی که از آن یاد شد، بنا میشده است (شکل 3).
شکل (3)- ایوان کرخه، نمونه یک سیستم ساختمانی با طاقهای عرضی
یکی از عالیترین و کاملترین نمونههای طاقهای ساسانی که طبق این روش و بدون قالببندی ساخته شده و بزرگترین آسمانۀ طاقی با مصالح بنایی غیرمسلح در جهان به شمار میرود، طاق کسرا در تیسفون نزدیک بغداد است. این طاق 25 متر دهانه و حدود 34 متر ارتفاع دارد. طاق کسرا از مصالح آجری با ملات گچ در حدود 550 میلادی ساخته شده است. طاقهایی که به کمک روش حلقهای (روش لاچسبانی) در زمان ساسانیان ساخته میشدهاند، بیشتر دارای فرم بیضی شکل و یا سهمی هستند. با آنکه این دو فرم، به منحنی نیرو در طاق نزدیک هستند و از لحاظ ایستایی فرم کاملی به شمار میروند. با این حال گمان نمیرود که این ملاحظات مستقیماً در گزینش این شکل هندسی توسط سازندگان آن فرمها دخالت داشته و به احتمال زیاد روش ساختمانی بوده که حاصل آن این شکل بیضی یا سهمی را پدید آورده است.
یکی از مسائل اصلی که از ابتدا از فرم هندسی طاقهای گهوارهای ناشی شده و در رفتار مکانیکی آنها تاثیر داشته آن بوده که در این طاقها نیروی رانش طاق و نیروی قائم طاق آن میبایستی به کمک تکیهگاه و دیوارههای ضخیم تحمل و خنثی گردد. بدین سبب ایجاد تعادل و استواری طاق همواره مستلزم آن بود که دیوارهها و تکیهگاههایی قوی برای آن ساخته شود و هر گونه عامل تضعیفکننده در دیوار مثل سوراخ و در و پنجره در دیوارهای دو سوی طاق که پایۀ قوس روی آن قرار میگیرد، موجب خرابی طاق میشود. روی این اصل، طاقهای اولیه و دالانهایی که با سقف طاقی پوشیده میشدند بیشتر بدون پنجرۀ ورودی یا کناری و تاریک و بدون نور بودند. این مسئله در زمان ساسانیان با ابداع روشی نوین به نحو بسیار جالبی حل شد. یکی از ساختمانهای زمان ساسانی که این راهحل در آن به کار رفته «ایوان کرخه» در جنوب غربی ایران است (شکل 2) که بین قوسهای عرضی را با طاق معمولی و ضخامت کمتری پوشاندند و بار این طاقها، به جای آنکه به دیوارهای دو طرف وارد آید، به قوسها منتقل شده و بنابراین توانستند دیوارهای دو طرف را ظریفتر ساخته و یا در آنها در و پنجره ایجاد نمایند (شکل 3). فرمهای ساختمانی طاقی پس از دورۀ ساسانیان در دورههای مختلف اسلامی در ایران عمومیت ساختمانی خود را نگاه داشت، به طوریکه نمونههای تغییر شکل یافتۀ این فرم ساختمانی را در مساجد، بازارها و بسیاری بناهای دورۀ اسلامی ایران به چشم دید.
شکل (4)- تصویر نقاشی شده در سال ۱۸۲۴ از طاق کسری اثر سروان هارت
طاق آجریبا دهانهای به ارتفاع 25 متر، ایوان مرکزی را میپوشاند و بزرگترین طاق سقفی است که تا به حال در جهان با مصالح بنایی و بدون قالببندی ساخته شده است. طاق کسرا 34 متر بلندا و دیوار آن در پایین 7 متر ضخامت دارد. بخشی از طاق کسرا به خاطرجاری شدن سیل در سال 1930 خراب شد، ولی پیش از آن در بالای طاق دیوار به اندازۀ5/6 متر ادامه داشته است. طرفین نمای کاخ شامل دیواری میشده که در آن واحدهای کوچکتری به شکل ستون به دیده میشود (شکل 5).
شکل (5)- قدیمیترین تصویر عکاسی شده از طاق کسری، مربوط به ۱۸۶۴ میلادی
شکل هندسی نیمرخ طاق کسرا (ایوان مدائن) بیضی نزدیک به یک منحنی سهمی است و از نقطه نظر درجه تکامل فرعی و نیز تکنیک طاقسازی یکی از ابداعات پرارزش تاریخ مهندسی به شمار میرود. از تواریخ چنین برمیآید که این ایوان مخصوص بارعام و تشریفات و برگزاری جشنها بوده است. در همین ایوان بوده که قالی معروف ایرانی به نام «بهارستان» قرار داشته است (شکل 6).
شکل (6)- بازماندۀ طاق کسری در تیسفون سال 1932 میلادی
کاخ بیشاپور که در زمان شاپور اول پس از پیروزی بر « والرین» در 260 م ساخته شده، نمونۀ دیگری از سبک معماری ساسانی است و شامل ساختمان ایواندار میباشد. سالن عمومی به شکل مربع و به مساحت 70 متر مربع است و با گنبدی به ارتفاع 27 متر پوشیده شده است. پیرامون این سالن عمومی ایوانهای دیگری قرار دارند. مصالح ساختمانی سنگ لاشه و آجر و ملات گچ و آهک بوده است. در ساختن این کاخ اسیران رومی شرکت داشتهاندو بنابراین تا اندازهای نشانههای معماری رومی در این بنا به چشم میخورد.
در کنار بنای کاخ بیشاپور نیایشگاه بزرگی برای ستایش «ایزد آناهیتا» ساخته شده که تا به امروز به گونهای نسبتاً سالم بر جای مانده است. نیز در کوه مشرف به شهر بیشاپور بقایای قلعهای برجاست که احتمالاً به منظور حفاظت از گذرگاه واقع در کنار آن و نیز از شهر بیشاپور ساخته شده بوده است.
اینک که سخن از تاق کسرا به میان است، دریغ است که گفتار شیوای فردوسی را در این باره نیاوریم. تا آنجا که مؤلف میداند «شاهنامه فردوسی» تنها مرجعی است که جزئیات فنی ایجاد این بنا را با دقت و صداقت و جذبهای شگفتانگیز آورده است.
فردوسی با بیانی شیوا ودرکالبدیمنظوم به ما میگوید که چگونه از میان چند هزار استادمعماری دوتن که یکیرومی و دیگری پارسی بود برگزیده شدند و استاد رومیبدان سبب که در گفتار برتر از سازندۀ پارسی بود بدان کار گمارده شده بوده؛ نیز با دقتی که درخور حکیمی چون او است، فردوسی به ما میگوید که استاد سازنده چه سان به کار خویش پرداخت و چگونه ساختمان را بنیاد نهاده است.
و اما جالبترین بخش این داستان که از نظر مهندسی و حتی فناوری امروزی حائز اهمیت فراوان است، درآنجاست که استاد سازنده پیشبینی نشست دیوار را کرده و قصدش بر آن بوده که بگذارد تا بخشی از بنا نشست خود را بکند، تا پس از آن وی به اجرای بقیۀ کار بپردازد. ولی حکمران که درانجام کار شتاب داشته، پیشنهاد تعطیل موقت کار را نمیپذیرد و استاد سازنده به ناچار مدتی ناپدید میگردد و بدین سان به مراد خویش که اجرای درست کار بوده میرسدو سرانجام نیز دوباره پیدا میشود و کار را به پایان میبرد. بهتر آن است که داستان را از زبان سخنسرای بزرگ حکیم ابوالقاسم فردوسی بشنویم:
«کــنـون از مـدایـن سـخن نو کنم ســخن هـا ز ایـوان خـسـرو کـنم
چــنـین گـفت روشـنـدل پـارسـی که بـگـذشـت سال ازبرش چارسی
که خـسـرو فـرسـتاد کــسها بهروم بــههـندو بـهچـین و بـه آبـاد بــوم
بـرفـتـند کـاریـگـران ســه هـــزار زهـر کـشوری هـر که بُـد نـامـدار
ازایــشان هـر آنـکس که استاد بـود زخـشت و زگـچ بر دلـش یـاد بود
دو صــد مــرد بـگـزیـد انـدر مـیان از ایـــران و اهـواز و از رومـــیـان
از ایــشان دلاور گــزین کـرد ســی از این سی¬دو رومـی یکی پارســی
گـرانـمــایـه رومی که بـُد هندسـی بـگـفـتار بــگـذشـت از پـارســی
بـر خـسـرو آمـد جـــهانـدیـده مرد بـرو کـار و زخــم بـنا یــاد کــرد
وز آن سـه گـزیـدنـد رومــی یــکی کـه چـون او نبد در جـهان اندکی
بــدو گـفت شاه این ز من در پــذیر ســخن هر چه گـویم ترا یـادگیر
یــکـی جـای خـواهـم که فرزند من هــمان تا بـسی سـال پـیوند مـن
بــدو در نــشیـند نـگــردد خــراب ز بـاران و از بــرف و از آفــتـاب
مـهـندس پـذیـرفـت ایــوان شــاه بـدو گـفت من دارم ایـن دسـتگاه
فـــرو بــرد بــنـیـاد ده شــاه رش هــمان شــاه رش پنج کرده برش
ز سـنگ و ز گـچ بـود بـنـیاد کــار چـنین کـرد تـا بـاشد آن پــایدار
چـو دیــوار ایـوانـش آمـد بــجـای بــیامـد بـه پیش جهان کدخدای
کـه گـر شــاه بـینـد یـکی کـاردان گــذشـتـه بـرو سال و بـسیار دان
فــرسـتـاد بـایـد بـــدان بــارگــاه پــسنـدیـده بـا مـوبـد نــیکخواه
بـدو دادمردم ازآنسان که خـواست بـرفــتـند و دیـدنـد دیــوار اسـت
بـریــشـم بــیـآورد و تـا انـجـمـن بــتـابــند بــاریـک تـابـی رســن
ز بـــالای دیـــوار ایـــوان شــــاه بـه پـــیـمود تـا خـاک دیـوارگـاه
چـــو بــالای آن تـاب داده رســن بـه پــیموده از پـیش آن انــجمن
رســن سـوی گـنـج شـهـنشاه بـرد ابـا مــهـر گـنـجـور او را ســـپرد
از آن پــس بـیامد بـه ایـوان شــاه کــه دیــوار ایـوان بـرآمــد بـمـاه
چـو فـرمان دهـد خسـرو زود یـاب نـگـیرم بـر ایـن کـار کردن شتاب
چـهـل روز تــا کــار بــنـشــیندم ز کــاریـگـران شــاه بـگــزیـنـدم
چـــو هــنـگـامـۀ کـار ایــوان بـود بـلنــدای ایـوان چـو کــیوان بـود
بـدان کـار خــشـمـت نـباید نـمود مـرا نـیز رنــجـی نـبـایـد فـــزود
بـدو گـفت خسرو کـه چـندان زمان چـرا خـواهی از من تو ای بدگـمان
بــدانــست کــاریـگر راسـتـگــوی که عــیـب آورد مــرد دانـا بـدوی
که گــیرد بـدان زخـم ایـوان شتاب اگر بـشـکـند کـم کـند نـان و آب
شـب آمـد شـد آن کـارگـر نـاپدید چنان شد کزان پس کس اورا ندید
چو بشنید خسرو که فرغان گـریخت بـگوینده برخـشم فـرغان به ریخت
چـنین گـفت کـانرا که دانـش نبود چـرا پـیش مـا پـیشدستـی نـمود
بــــفرمـود تـا کـار او بــنـگــرنـد هـمـه رومــیان را بـزنـدان بـرنـد
دگــر گــفت کـاریـــگـران آوریـد گـچ و سـنگ و خـشت گران آورید
بـجـستند هـر کـس که دیـوار دیـد ز بــوم و بــر شــاه شـد نـاپـدیـد
بـه بـیچارگی دست از او بـازداشـت همه گوش و دل سوی اهواز داشت
هـمـی جـست استاد آن تا سه سال نـدیـدنـد کـاریـگــری بـی هـمال
بـسـی یاد کــردند از آن کـارجـوی بـسـال چــهارم پــدیـد آمـد اوی
یـــکـی مـرد بــیـدار بـا فـــرهـی بــخــسـرو رسـانید از او آگـــهی
هـم آنـگـاه رومـی بـیامد چـو گـرد بـدو گـفت شـاه ای گـنهـکار مـرد
بگـو تـا چـه بـود اندر این کار زشت که دوری ز نیکـی و دور از بـهشت
چـنین گـفت رومی که گر شــهریار فــرسـتد مــرا بـا یـکـی اســتوار
بــگـویـم بـــدان کـاردان پـوزشـم بــپوزش پــدیـد آیــد آمــرزشـم
فــرسـتاد و رفـتند از ایــوان شــاه گـــرانـمایه اســتاد بـا نـیکـخـواه
هـــمـی بــرد دانـای رومـی رسـن هــمان مـرد را نـیز بـا خـویـشتن
بــه پـــیمود بـالای کـــار و بـرش کـم آورد کـار از رسـن هـفت رش
رســـن بـاز بـردند نـزدیـک شـــاه بــگـفت آنــکـه بـا او بـیامد بـراه
چـنین گفت رومی که گـر زخم کار بـر افـروزدمـی بـر سر ای شـهریار
نـه دیـوار مـانـدی نـه تـاق و نــگار نــه مـن مـانـده بـر در شـهـریـار
بـدانـست خسـرو که او راست گـفت کسـی راستـی را نــیـارد نـهـفـت
رهـا کـرد هـر کـس به زنـدان بدند بـدانـدیش اگــر بـی گـزندان بدند
مـر او را چــو ده بــدره دیــنار داد بــزنـدانـــیان چــیز بســـیار داد
بــــدان کــار شـد روزگــاری دراز بـکـــردار آن شــاه را بــد نـــیاز
چـو شـد هفت سال آمد ایوان بجای پســـندیدۀ خســـرو نــــیـکرای
کسـی در جهــان زخم چونان ندید نــه از نــامـور کــاردانان شـنید».
بعد از این ابیات، فردوسی شرح می دهد که چگونه از سقف (آسمانه) زنجیری زرین آویزان و تاج شاه از آن آویخته شده و نیز آرایشهای ایوان چه بوده است و چه مراسمی در آن برگزار میشده است.
از فردوسی درباره ساختمان طاق کسرا چنین میآوریم:
پهنای دیوار7 متر استکه بنا به نظر فردوسی پنج «شاهرش» بوده است. بنابراین «شاهرش» مورد نظر فردوسی بر حسب متر امروزی حدود 4/1 متر طول داشته است و این مقدار با فاصله سرانگشتان دو دست درحالت باز تناسب دارد. پس با احتساب ده «شاهرش» به عنوان پی این بنا به 14 متر ژرفای پی خواهیم رسید.پس از آن که استاد سازنده دیوار را ساخت. پیش از آن که زخم کار (طاق) را بر روی آن بسازد دیوار قدری نشست کرد و وی که پیشبینی چنین نشستی طبیعی را کرده بود درنگ در کار را جایز نشمرد تا صدمهای به طاق نرسد. فردوسی مقدار کاهش در ابعاد بنا را هفت رش یعنی 8/9 = 7 ×4/1 متر دانسته است. البته این مقدار بعنوان نشست قدری زیاد است اما با توجه به این که فردوسی کاهش را به « بالا و بر» منسوب کرده، عدد مزبور احتمال بیشتری خواهد یافت. نیز درمییابیم که نام سازندۀ طاق کسرا «فرغان» بوده است و ساختمان بنا هفت سال به طول انجامیده است.
شکل (7)– تصویر طاق کسرا بر تمبر در عراق 1923
شکل (8)- عکسی جدید از طاق کسرا
شکل (9)- امروز طاق کسرا
شکل (10)- عکس ماهوارهای
برگرفته از کتاب «تاریخ مهندسی در ایران»، نشر بلخ: 1376، چاپ سوم؛ به انضمام تصاویر تکمیلی.
- افزودن دیدگاه جدید
- بازدید: 12577
- نسخه قابل چاپ
- ارسال به دوستان