افزودن دیدگاه جدید
با پیشینهی لارستان کهن، شهر نوپای «اوز» (EVAZ) در ۳۴۰ کیلومتری شیراز با داشتن بازرگانان، باستانشناسان، معماران، مهندسان، پزشکان، نویسندگان و شعرا و همه بزرگانی که در آغوش خود پرورانده به همراه جوانان آیندهنگر و کوشا، در آیندهای نزدیک یکی از شهرستانهای زیبا و پیشرفته لارستان در استان فارس خواهد شد و از سراسر ایران گردشگران را به دیدن خود خواهد آورد.
با پیشینهی لارستان کهن، شهر نوپای «اوز» (EVAZ) در ۳۴۰ کیلومتری شیراز با داشتن بازرگانان، باستانشناسان، معماران، مهندسان، پزشکان، نویسندگان و شعرا و همه بزرگانی که در آغوش خود پرورانده به همراه جوانان آیندهنگر و کوشا، در آیندهای نزدیک یکی از شهرستانهای زیبا و پیشرفته لارستان در استان فارس خواهد شد و از سراسر ایران گردشگران را به دیدن خود خواهد آورد. اما برای پذیرش گردشگر و گسترش گردشگری در شهر اوز و سراسر لارستان، نیاز مبرم به زیرساختهای استوار و سر و سامان دادن به تسهیلات از یک سو و از سوی دیگر امنیت پایدار، بازسازی ساختمانهای تاریخی، ساختن جادههای میانهدار و برجستهکردن جاهای دیدنی است. این کار در گذر از همت شهروندان دور و نزدیک شهر اوز و سراسر لارستان، به فشار پیدرپی بر دولت برای پشتیبانی نیازمند است. پیشرفت شهر نباید سطحی باشد. باید پیشروی شهر با آینده نگری در گذر روزگار بتواند نشانههای فرهنگ بومی خود را نشان دهد. برای آیندهی صد ساله یک شهر باید نقشه راه داشت. فرجام درست این کار در گرو گماردن کارشناسان بومی و آگاه است. از کارشناسان شهرهای زیبایی چون کرمانشاه، سنندج، تبریز، شیراز و اصفهان و حتا شهرهای کشورهای همسایه و فرامنطقهای نیز میشود بهره گرفت. اما بهرهگیری از دیگران نباید فرهنگ بومی و شناسنامه شهر را مخدوش کند و به تباهی بکشاند.
با بازسازی ساختمانها و برجسته ساختن نشانههای فرهنگی همراه پیشرفت بهداشت و درمانگاهها، هتلها، شهربازی برای کودکان، فرهنگ سراها، کتابخانهها، تئاتر، سینما و خیابانهای پر درخت و بوستانهای زیبا و ساختن یک باغ وحش از گونههای بز کوهی، آهو، قوچ و انواع جانوران، همراه با ازدیاد پرندگان و جاذبههای طبیعی و غذاهای بومی، موسم بهار شهر اوز میتواند پذیرای گردشگران آن سوی آب بهویژه «دوحه»، «کویت» و «دوبی» باشد. یکی از عوامل پیشرفت، داشتن شهروندان و پشتیبانان شهر است که از این رو، شهر اوز و همه شهرهای لارستان از درون و بیرون کشور طرفداران پر و پا قرصی دارند.
در روزگار کنونی که برای پیشرفت هر شهر و روستا تلاش میشود، میتوان با رونق صنعت گردشگری دستی بر سر و روی شهر کشید. زیرا که یکی از راههای کلیدی و پر درآمد در شکوفایی شهرها، آمد و شد گردشگران است که صد البته اگر شالودهی آن با خرد و دانش پیریزی شود، پرثمرتر خواهد بود. پیشرفت گردشگری، شهرهای نوپا را از محقر بودن بیرون آورده و به نابسامانیها، سر و سامان میدهد. همچنین در گسترهی سیاسی و هنگامهی رأیگیریها نیز مسئولان کشوری را بیشتر به سوی خود جلب میکند. نکتهی دیگر آن است که شهرستان در گسترهی بودجه کشوری نیز بیشتر از یک شهر امتیاز خواهد داشت. باید به یاد داشت که همه شهرهای ایران از جمله تهران نیز روزی روستا بودهاند.
با اینکه رونق گردشگری شهر را از کرختی و گمنامی بیرون میآورد، اما میتواند فرجام ناخوشایندی نیز در برداشته باشد. اگر با نگرش علمی به آن نگاه نشود بسیاری از ارزشهای فرهنگی نیز ساییده میشوند و رنگ میبازند. در این زمینه میتوان از پیشینه برخی شهرها و کشورها درسگرفت. اما باید به یادداشت که هر شهر و کشوری دارای ویژگیهایی در گسترهی گردشگری همسو با فرهنگ خود میباشد. برای نمونه در کشور اسپانیا که امروز با گرداب اقتصادی دست و پنجه نرم میکند، تنها صنعت گردشگری است که در رگ و پی کشور به گردش درآمده است. با همین صنعت گردشگری ممتاز از دیرباز شهروندان کشورهای جهان و بهویژه اروپایی برای گردش روانه اسپانیا میشوند. در ماه اوت (آگوست) جمعیت ٤٥ میلیونی این کشور به ١٢٠ میلیون میرسد و شهرها با برنامهریزی حسابشده میزبان خوبی برای گردشگران میشوند و تسهیلات میتواند جوابگوی نیازها باشد. شهر «مادرید» در ماه اوت از سکنه خالی میشود و شهروندان برای تعطیلات تابستان به شهرهای ساحلی میروند و خیابانها مملو از گردشگرانی میشود که از کشورهای دیگر به اسپانیا آمدهاند.
نمونهی دیگر، کشور ایالات متحده امریکا است. در نزدیکی «کلورادو» برای پیشرفت منطقهای کوهستانی به نام «کریپل کریک» با دایر کردن «کازینو» بهای زمین را بالا بردند که در نتیجهی آن درآمد سرشاری به دست آمد و شرایط جدید آن روستای کوچک را در رده شهرهای دیگر در آمریکا درآورد.
در مقابل در برزیل، «ریو دو ژانیرو» از شهری کوچک به غول تبدیل شد و آن گسترش بیش از حد با همه زیباییهای این شهر آن را به بهشت جنایتکاران تبدیل کرد. چرا که توسعه ساختمانسازی و فروش زمین با هجوم بیرویه به آنجا در شرایطی به وقوع پیوست که شهرداران و مسئولان نخستین، سرنوشت آینده شهر را مدنظر قرار نداده بودند.
در دوبی نیز اقتصاد بازار «مرشد» در محلهی «دیره» و محلهی «بر دوبی» را از دیرباز «اوزیها» و مردم سراسر لارستان میچرخانند. هیچ کس باور نمیکرد که مردم برای گردش، به جایی بروند که در تمام سال هوایش دم کرده و تب دار است. اما در روزگار کنونی با اجرای مدرنترین پروژهها، از آنجا برای جهانگردان جایی دیدنی ساختهاند. هرچند طراحان شهرسازی و گردشگری غیر بومی اروپایی به کار گرفته شده در دوبی، با پولهای هنگفت به این کار دست زدند؛ اما همانان با شناخت از پیشینهی باستانی ایران در آن سوی آب دریافتند که بازار گردشگری در گسترهی باستانی، در دوبی میدان مانور نداشته و نمیتواند کارساز باشد. پس با این دیدگاه بر روی مکانهای تفریحی جدید سرمایهگذاری کردند.
اما این طراحان با فعالیت یک پارچه در گسترش تفریحگاهها و ساختمانهای مدرن سبک اروپایی، شناسنامهی تاریخی و فرهنگی از جمله بادگیرها و همه نشانههای بومی را به ویژه در «شندغه» کم اهمیت کردهاند و این مهم جبرانناپذیر خواهد بود. در اوز و سراسر لارستان با حفظ آثار باستانی، ساختمانهای تاریخی، بادگیرها و آب انبارها میشود زیبایی و پیشینهی شهر را برای گردشگران منطقهای و فرا منطقهای، نه به گونهی دوبی، بلکه در گنجایش شهرهای لارستان از جمله «اوز»، «لار»، «خنج» و «خور» دلچسب کرد و آثار باستانی و طبیعت بکر را برای گردشگران آن سوی آب برجستهنمود. از سویی با شالودهریزی ساختمانهای محکم و استوار در برابر زمینلرزه نیز میتوان به طرحهای مدرن با الهام از نشانههای بومی به گسترش شهر ادامه داد.
با در نظر گرفتن فرهنگ و آداب مردم شهرهایی چون اوز مسلما نمیشود از تجربیات جایی مثل «کریپل کریک» در ایالات متحده امریکا بهرهمند شد. اما میشود با در نظر گرفتن سنن و فرهنگ بومی به پیشرفت کمک نمود و از زاویهای دیگر صنعت گردشگری اوز را رونق داد. امروزه گردشگری به عنوان یک رشتهی بسیار کارساز در دانشگاههای جهان تدریس میشود. هر چند مدیریت جهانگردی دانشگاه پیام نور شیراز نیز از رشتهی گردشگری غافل نمانده اما امید است، در دانشگاه پیام نور اوز نیز به این رشته اهمیت داده شود، تا دانشجویان بومی مدیریت گردشگری، سکان این صنعت را در زادگاه خود به گونهای آکادمیک به دست گرفته و به پیش ببرند.
باید گردشگری را به درستی گسترش داد و فواید آن را در نظر گرفت اما همانگونه که پیش از این گفته شد نباید ارزشهای فرهنگی از میان بروند چرا که تاثیر گردشگران در روابط اجتماعی و بدهبستان فرهنگی در درازمدت میتواند فرهنگ دیرپای بومی را که سدههای پیدرپی دوام داشته، ساییده و محو نماید. پیش از همه چیز باید مسئولان در حوزهی کار خود آگاهیهایی در این مورد داشته و زمینهای برای پیشرفت گردشگری به وجود آورند تا شهر اوز، و در کل لارستان جذابیت بیشتری داشته و گردشگرپذیر شود. با فراهم آوردن چهرهی مناسب گردشگرپذیر و با ایجاد زیرساختهای درست علمی در گسترهی معماری و شهرسازی، میشود با تبلیغات سالانه بسیاری از ساکنان آن سوی آب بهویژه کسانی که خود و اجدادشان از لارستان هستند را برای دیدارهای پیدرپی، ترغیب نمود. اما این تبلیغ همراه با واقعیتهای قابل لمس است که میتواند تکرار سفر و آمد و شد به لارستان را در خاطر شهروندان آن سوی آب تاثیرگذار کند. در غیر این صورت کار به درستی ادامه نخواهد یافت.
اوز برای گسترش و جذب گردشگر نیاز به همپیمانی با شهرهایی چون «خنج» و «گراش» و «لار» و همچنین شیراز مرکز استان دارد. با وجود فرودگاه ملی و بین المللی، وجود آژانسهای مسافرتی در شهرهای همسایه اوز، گردشگر به این شهر روانه خواهد شد چرا که آژانسها برای پیشرفت کار و درآمد خود به توسعه آن خواهند پرداخت. اما در این میان اوز به شهردار دلسوز بسیار با هوش و کارشناسانی آشنا به امور نیازمند است. لارستان از نظر تاریخی نیز دارای مردمی بالنده و خواهان زندگی مسالمتآمیز بودهاست و سرنوشت مردم این شهرها با آیین و مرام ویژه، بدون خوی پرخاشگری و خودخواهی تا به امروز بهتر از برخی از جاهای دیگر کشور بودهاست. مردم لارستان بهویژه مردم شهرهای اوز، «خنج»، «گراش»، «خور» و «لار» نه تنها در سرزمین پدری، بلکه در شهرهای دوبی، دوحه و کویت نیز به بازرگانی و زندگی در کنار هم عادت دارند و به همدیگر بسیار نزدیک بوده و دارای یک گویش هستند. گویشی با اصالت پارسی که بهتر از نقاط دیگر استان فارس پایدار ماندهاست.
در چمبرهی الکترونیک و ماهوارهها که زندگی پرشتاب شده، روابط گردشگری شهرها و کشورها درهم تنیدهاست. پیشرفت گردشگری شهروندان کشورهای جهان را ازخستگی و یک نواختی زندگی بیرون آورده و از دید روانشناختی نیز یکی از عواملی است که میتواند احتمال خودکشی را کاهش دهد. بسیاری از جهانگردان و گردشگران حتا برای تجربه در زندگی به سفر میروند و این کار نه تنها در روح و روان آنها شادمانی میآفریند بلکه با بازگشت به کار و زندگی خود شادابتر و پرتلاشتر میشوند. دیدن آثار باستانی، ساختمانهای تاریخی، فرهنگ مردم شهر و دیارهای گوناگون، خوراکها، میوهها و نوع زندگی دیگران برای هر گردشگری از شاهان گرفته تا مردم عادی، در درازنای تاریخ دلپذیر بوده است.
هر چند گردشگری در سدهی نوزدهم پردامنهتر شد و در کشوری چون انگلستان در روزگار ملکهی زیبا و خوشلباس ویکتوریا، بیشتر از پیش ادامه یافت؛ اما در سرزمین ایران، بهویژه در استان فارس با ایلهای کوچرو، پیشینهی آن ریشهدارتری دارد. گردشگری در گذشته بیشتر در روح و روان شعرا حلول میکرد، ولی مردم عادی نیز به گردشگری میپرداختند. گردش روح آشفته و روانپریش را آرام میکند. حتی شاید بتوان گفت پس از گستردهشدن گردشگری در جهان درازی عمر انسان نیز بیشتر از سدههای پیشین شد. جرج سوم پادشاه بریتانیا، شاهعباس یکم صفوی پادشاه ایران بیماری و خشم خود را با سفر فرو مینشاندند.
سفرنامههای جهانگردان توانست فرهنگها را به هم نزدیک و مردم کشورها را با هم بیشتر آشنا کند. در سدههای گذشته که مسافرت از راه دریا و از هرمزگان به جاهای دیگر کشور انجام میگرفت جهانگردان و ایلچیهای اروپایی، بهویژه در دربار شاه عباس یکم، با گذشتن از لارستان در سفرنامههای خود از آن یاد کردهاند. پس در روزگار کنونی با پیشرفت صنایع هوایی، راه آهن، اتومبیل و ساختن جادهها ، مسئولان لارستانی باید در گسترهی گردشگری و جذب گردشگر بیشتر در تلاش باشند.
متاسفانه با از میان رفتن آثار باستانی در لارستان و ندانم کاری میراثفرهنگی و گردشگری، تاکنون بازسازی و نگهداری از آثار باستانی به خوبی انجام نگرفته است. گردشگرپذیری یک هنر است. کسانی پیروز این کارزار خواهند بود که با هنر و زیبایی و شهرسازی و پیشیه آن آشنا بوده و گشت و گذار را دلنشین کنند.
یک شهر زشت و بدقواره کودکان را دژم و رواننژند بار میآورد و از این رو معماری و شهرسازی بر روح و روان شهروند و گردشگری که به شهر پا مینهد اثر میگذارد. باید شهروندان را با صنعت گردشگری و اثربخشی آن بر روزگار شهر نیز آشنا کرد. پیشبرد و آگاهیرسانی این کار با زیبا و شادابکردن چهرهی شهر بر گردن رسانهها، شهرداران، شهروندان، فرمانداران، سازمان میراث فرهنگی، استانداران و دولت است.
شهر اوز با یک بیمارستان بسیار پیشرفته و پزشکان خوب با توجه به فرهنگ آن میتواند خیلی از کسانی که در آن سوی آب به سلامت جسمی نیاز دارند و به شیراز یا شهرهای کشورهای دیگر میروند را به سوی خود بکشاند. همه امتیازها از دیر باز برای شیراز مرکز استان فراهم شده و از شهرهای بزرگ و کوچک غافل شدهاند. اگر آستین بالا زده شود در اوز و سراسر لارستان میشود توریسمدرمانی را نهادینه کرد و از سویی «جاجیم»، «گلیم»، «خوسبافی»، «سفال و سرامیک»، «گلابتوندوزی» نیز میتواند سوغاتهای گردشگران آن سوی آب را فراهم کند.
بیش از سه دهه پیش، پزشکان لارستانی در دوبی پرآوازه بودند. دکتر «شریف زرنگار» در بیمارستان ایرانی دوبی از جراحان با نام و نشان بود که اندکی پیش از انقلاب بهمن ۱۳۵۷ درگذشت. دکتر زرنگار به همراه دکتر «بدری»، دکتر «کاظم خنجی» و همسرش خانم دکتر «خنجی» و کارکنان پذیرش بیمارستان از جمله سرکار خانم «فکری» و «میمونه فکری» و پزشکانی از دیگر نقاط ایران بیمارستان را در «دوبی»، «عجمان» و سراسر امارات بیمارستانی نمونه کردهبودند و کسانی که با مخارج هنگفت راهی لندن میشدند، منصرف شده و با وجود این پزشکان سرشناس به بیمارستان ایرانی در «جمیره» میآمدند. در روزگاری که جمعیت اوز کم بود و حتا هنوز در آنجا برق و لولهکشی آب وجود نداشت، نوابغی در آن روستای کوچک پا به عرصه وجود گذاشتند که از افتخارات سراسر سرزمین ایران بودند. نمونههای بارز آن دانشورانی است که در روزگار کنونی شاهد نبوغ علمی و تاثیر ژرف اندیشههای آنان در سراسر ایران و جهان هستیم.
تاریخ ایران نام فرزند اوزی خود، «پروفسور عبدالمجید ارفعی» را جاودانه با خود خواهد داشت و هرجا نامی از کورش هخامنشی برده شود نام برگرداننده نوشته منشور کورش نیز خواهد آمد.
پرفسور عبدالمجید ارفعی نخستین مترجم منشور کورش بزرگ به فارسی
میگویند تاریخ سیلی است که در بستر زمان جاری است و هیچ تخمی، مرغوب یا نامرغوب، در آن به هدر نمیرود، آیینهای است که گذشته و حال و آینده را بازتاب میدهد. کسانی که برای توسعهی کتابخانه، بهداشت و دانش شهر و زادگاه خود تلاش میکنند به همراه نویسندگان و شعرا و بزرگان گسترهی فرهنگی، نامشان جاودانه خواهد ماند و آیندگان از آن ها به نیکی یاد خواهند کرد.
در لارستان نو و کهن، جاهای دیدنی بکر طبیعی و آثار باستانی و ساختمانهای تاریخی بسیاری وجود دارد اما میراث فرهنگی از یک سو و محیط زیست از سویی به آنها اهمیت نداده است.
نگارنده چند سال پیش با سفر به لارستان، در «اوز» و «قلات»، گونههای بسیار زیبایی از پرندگان دیدم. با رشد و حفظ محیط زیست و گونههای نایاب پرندگان میشود شهر اوز را بیشتر از پیش دلپذیر کرد.
وجود «برم هیرم» یا «دریاچهی هیرم» از روستای بید شهر اوز نیز دیدنی بود. چشمهی آب معدنی در آن نزدیکی برای درمان دردهای مفصل و پوست بسیار موثر است و برای گردشگران داخلی و آن سوی آب ارزشمند و قابل استفاده خواهد بود. اما مسئولان لارستان بهویژه میراث فرهنگی و گردشگری با آشنا نبودن به کار و مسئولیت خود، نتوانستهاند با ساخت یک ساختمان زیبا و گنبددار به این چشمه ارزش بدهند. ساختمانی به گونهی یک تاوهی وارونه بسیار بزرگ بر فراز چشمه و استخری در زیر گنبد با کاشیکاری فیروزهای گل دار و پر ستاره، سقف گنبد را دلنشین و چشمه را پررونق میکند. دریاچه که جای تخمگذاری پرندگان مهاجر از جمله اردک، مرغابی و پلیکان های نایاب است، میتواند با گسترش گونههایی ماهی در نزدیکی آن نیز بسیار ثمربخش و دیدنی شود.
با این که در «اوز» و «لار» و «خنج» و «خور» ساختمانها و آثار باستانی بیشماری هستند، متاسفانه به آن ها نمیرسند. قلعه «اژدها پیکر» در لار آنقدر مورد بی مهری میراثفرهنگی قرار گرفت تا فروریخت. «دنشیرهای» لارستان، آتشکدهها، آب انبار و گرمابهی «قطبآباد»، کاروانسرای «جویم»، قلعههای سنگی، «گبری» و نقارهخانه و شاهنشین، قلعه «خواجهرضای خوری»، «عصارخانه» و «حمومکی» در «خور» و خیلی از آثار بر جا مانده از روزگاران هخامنشی، ساسانی، تیموری، صفوی، افشاری و قاجار در لارستان به بازسازی و نگهداری نیاز دارند.
مسجد جامع اوز با ستونها و شبستانهای زیبای آن که گفته میشود یادگار روزگار افشار است، با نوشتار گچبری شده منحصر بهفرد، ساختمانی زیباست. با گشایش موزهی مردمشناسی اوز که در گرمابهی تاریخی «سوداگر» راهاندازی شده، کاری فرهنگی و بسیار ارزشمند انجام گرفته اما این ساختمان به نگهداری و بازسازی بیشتر نیازمند است. ابزار سنتی کشاورزی در آن یادآور شخم و شیار در گذشته است. لباسهای زنانه و مردانه و کلاه دوگوشی و حصیرها و «تویزههای» رنگی ساخته شده از برگهای، نخل یادآور تاریخ و گذشته بوده و میتواند برای بازدیدکنندگان دلپذیر و دیدنی باشد.
دشتهای سرسبز موسم بهار در پیرامون شهر اوز دل انگیز است. با پیشینهی باستانی لارستان کهن، بهویژه شهر کهنه اوز، با کاروانسرا و ساختمانها و تالاب و آب انبارها و قلعه «پرویزه» که به روزگار ساسانی نسبت داده میشود، باید بیشتر از پیش با تبلیغ در رسانههای لارستان، استان و سراسر کشور و حتا آن سوی آب برجسته شوند. آزمونهای گسترهی گردشگری در کشورهای باستانی از جمله یونان، مصر و ایران، نشان دادهاست که پیشینهی باستانی، خوراکیها و رسوم فرهنگی مردم در جذب گردشگر کارایی ویژه و برتری داشته است.
روستاهای تاریخی بهویژه «کهنه» نیز نمونهی دیگری از پیشینهی دیرینه آن سامان است. «آبانبار سلفی» اوز با «دیزینگی» آن که گفته میشود در روزگار تیموریان پایهریزی شده نیز از یادگارهای تاریخی شهر اوز به شمار میآید.
مسجد بسیار زیبای «ابیاسحاق» نیز با مصالح ساختمانی خشت و سنگ و گچ و ساروج از ساختمانهای تاریخی کهنه اوز میباشد که برخی نوشتهاند، سنگ نگاره یادمان این مسجد هم مانند «مسجد وکیل» روزگار زندیان در شیراز به یغما رفتهاست. «احمد خضری» از مسئولان میراث فرهنگی و گردشگری اوز، در گفتگو با رسانهها از ثبت ۵۵ اثر تاریخی و فرهنگی این شهر در فهرست آثار ملی خبر دادهاست. اما ایشان ذکر نکردند که آیا سنگنگاره یادمان تاریخ مسجد ابیاسحاق کهنه اوز که به یغما رفته نیز جزو همین ۵۵ اثر تاریخی اعلام شده میراث فرهنگی و گردشگری است یا نه؟
مطلب از تارنماي ایران نامه
عکس ها از انجمن دوستداران شهر اوز به نشانی زیر در فیسبوک:
- افزودن دیدگاه جدید
- بازدید: 10298
- نسخه قابل چاپ
- ارسال به دوستان