افزودن دیدگاه جدید
با نگاهی به آثار محیطی کریستو یاواچف
از اواسط قرن بیستم و در پی جنبشهای مدرن هنری مسلط تا نیمه قرن بیستم، باز تعریفی در روش اندیشیدن به هنر با عنوان مفهومگرایی آغاز شد. این تغییر به ایجاد سبکی در هنر منجر شد که اکنون تحت عنوان «هنر مفهومی» شناخته میشود. هنری آرمانگرا که هنرمندان را به سوی خلق شاهکارهایی رهنمون شد که معیارهای زیباییشناسانه و تکنیکهای معمول هنری در پیدایش آن دخیل نبود و آنچه بیش از هرچیز در فرایند تولید آن آثار مؤثر بود، محتوا، تفکر خلاق و نگاهی متفاوت به عناصر بصری از جمله اشیاء و محیط پیرامون بود که اندیشه را بر شکل برتری میبخشید. اشیاء و بناهایی که پیشتر در نقاشیهای اومانیستی نقشی تزیینی و یا پسزمینهای داشتند، با کارکردی متفاوت، به عناصر غالب در هنر معاصر تبدیل شدند. از پیامدهای باز تعریف مکان، خروج آثار هنری از گالریها و موزهها و رویکردی نوین به مکانهای طبیعی و یا فضاهای شهری بود. در این بین هنرمندانی پیشرو، اقدام به تولید آثاری کردند که امروزه آنها را تحت عنوان «هنر محیطی» و یا به عبارتی دقیقتر، نوعی هنر مجسمهسازی مفهومی میشناسیم.
کریستو یاواچف هنرمند بلغاری الاصل آمریکایی تبار از جمله این هنرمندان است. او و همسرفرانسویاش ژان کلود، از جمله پایهگذاران هنر محیط هستند. کریستو با الهام از نهضت نئورئالیسم به ابداع شیوههایی در هنر دست زد که باز تعریف متفاوتی ازاشیاء و مکانها داشت. در هنر او اشیاء در فرایند تبدیل شدن دچار نوعی آشناییزدایی و ابهام میشوند. او با روش بستهبندی منحصربهفردی که دارد با آمیختن هنر با طبیعت و معماری ابعاد و هویت تازهای به آنها میبخشد. از لحاظ تقسیمبندی فضای نمایشی هنر کریستو را میتوان به سه بخش تقسیم کرد:
بخش اول: هنرمند در این دورۀ کاری خود از فضاهای بسته از قبیل گالریها و یا برای اجرای کارهای بزرگتر از استودیوهای مسقّف استفاده میکرد. آثاری که در این دوره از 1958تا 1969 بهوجود آورد شامل بستهبندیهایی بود که او از اشیاء و انسانها ارائه میکرد و بدین ترتیب ذهن مخاطبان خود را برای کشف عناصر پنهان در زیر لفافها به چالش میکشید. طرح بستهبندی مجموعهای از بشکهها که با کمک کارگران بارانداز درشهر کلن در سال 1968ساخته شد، نخستین اثری بود که مردم را در پدید آوردن اثر هنری درگیر میکرد و بعدها در سال 1999 در قالب طرحی عظیم با عنوان دیواری از بشکهها، با تعداد13000 بشکه بازسازی شد.
بخش دوم: سالهای 1964 تا 1995 شامل رویکرد انحصاری کریستو به عناصر معماری بود. در این دوره او با بستهبندی بناها آنها را تبدیل به آثار هنری عظیمی کرد که نه تنها منظر شهری را تغییر میدادند، بلکه به دلیل بیسابقه بودن این نوع عمل، با چالشهای فراوانی از سوی مخاطبان مواجه میشدند. عدهای آنرا نوعی تعامل عمومی با اثر هنری میدانستند و گروهی به دلیل هزینههای بالایی که در پروژههای او صرف میشد، از وی انتقاد میکردند. از سویی، از آنجا که هنوز تعریف مشخصی از زیباییشناسی هنر جدید وجود نداشت و نمیشد آنرا با معیارهای زیبایی شناسانهای که منتقدین در دورۀ مدرنیسم وضع کرده بودند، سنجید عدهای نیز بر این باور بودند که این قبیل آثار نمیتوانند در زمرۀ هنرها قرار بگیرند. ترکیب بستهبندی با المانهای شهری از جمله بارزترین خصایص این دورۀ هنری او است.
از بارزترین آثار این دورۀ کاری او میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
بسته بندی راهرو، طبقات و دیوارهای موزۀ هنر فیلادلفیا، 1970 (Wrapped Stairway, Floor and Walls)
این اثر که به دعوت دانشجویان هنر از کریستو و ژان کلود برای خلق هنری در روز جهانی زمین شکل گرفته بود، بخشی از مکان ورودی موزه را شامل میشد. در این اثر پلهها، دیوارها و حتی بخشی از آثار هنری به نمایش گذاشته شده در موزه، زیر پوشش پارچهای به مدت دو هفته پنهان شدند.
پل نو بستهبندی شده، 1985 (The Pont Neuf Wrapped)
این پل قدیمیترین پلِ پاریس است که کریستو برای ساخت بستهبندی آن از 13کیلومتر پارچۀ طلایی پولیآمید که تا یک متر زیر آب بود و 12 تن زنجیر فولادی استفاده کرد. در ساخت این اثر عظیم هنری 300 نفر شرکت داشته اند. تجمعات اعتراضآمیزی که به دلیل هزینههای گزاف این پروژه انجام شد کریستو را به دادگاه کشاند و آنرا تبدیل به جنجالیترین اثر هنری او کرد.
|
|
بستهبندی رایشتاگ، 1995(Wrapped Reichstag)
ازآثار قابل توجه دیگر کریستو در این دوره میتوان به بستهبندی ساختمان مجلس ملی آلمان، پیش از بازسازی آن اشاره کرد. این ساختمان عظیم که نماد دموکراسی در آلمان محسوب میشود با 100.000متر پارچۀ پلی پروپیلن قابل بازیافت و با کمک 120 نفر نیروی برپاکننده در برلین بر پا شد. این محصول هنری به زعم او به معنای نوزایی دوبارۀ مجلسی بود که در سال 1894 ساخته شده بود، در 1933 در آتش سوخته بود و در1945 ویران شده بود. این اثر عظیم حدود پنج میلیون بازدید کننده داشت.
بخش سوم: عدم ماندگاری که از مشخصه های بارز پست مدرنیسم محسوب میگردد، در آثار «هنر محیطی» کریستو که از دهۀ1970 آغاز میشود قابل مشاهده است. بخش سوم آثار کریستو شامل بستهبندیهایی است که او در فضای طبیعی انجام داده است. برخی از تأثیرگذارترین پروژههای این دورۀ کاری او شامل این عناوین است:
ساحل بستهبندی شده (Wrapped coast)
این ساحل بسته بندی شده، در یک خلیج صخرهای در سیدنی استرالیا قرار دارد و در واقع نخستین پروژه از انواع تندیسهای طبیعی کریستو بود. طول این اثر 2.5 کیلومتر و ارتفاع آن 26 متر بود.
جزایر احاطهشده، 1983(Surrounded Island)
این اثر که در اندازۀ کلی603870 متر در میامی ساخته شده بود، شامل پارچههای صورتی رنگی به طول 61 متر و شناور بر سطح آب بود که دورتادور جزیرههای کوچکی را احاطه میکرد. بازدیدکنندگان بسیاری با قایق از این اثر هنری دیدار کردند. به گفتۀ کریستو این اثر هنری نمادی از شیوۀ زندگی مردم میامی بود که بین دریا و خشکی قرار داشت.
دروازهها، 2005 (The Gatse)
این اینستالیشنها که شامل7503 قطعه پارچۀ نارنجی بود که در پارک مرکزی نیویورک به طول 37 کیلومتربنا شد. این دروازۀ زعفرانی رنگ همچون رودخانهای پیچ در پیچ در پیچ و خم شاخههای درختان پیدا و پنهان میشد.
چترها، 1991 (The Umbrellas)
پروژۀ چترها با عنوان اتحاد بین ژاپن و آمریکا، در لوس آنجلس در فضایی به وسعت 96 کیلومتر و در توکیو به مساحت 120 کیلومتر به طور همزمان اجرا شد و منعکسکنندۀ شباهتها و تفاوتهای دو مکان مختلف برای زندگی بود، بالغ بر 26 میلیون دلار هزینه داشت که مانند دیگر آثار کریستو با بودجۀ شخصی وی انجام گرفت و نمادی از خانههای بدون دیوار و لذت بردن از نور آفتاب، زیر سایۀ چترها بود.
آخرین اثر:
پاکت هوای بزرگ، 2013 (The Big Air Package)
این اثر بزرگترین پاکت هوایی است که تاکنون بدون اسکلت ساخته شده. این بستۀ بسیار بزرگ که ارتفاع آن 117 متر است، از 16 مارس تا 30 دسامبر 2013 در اوبرهاوزن آلمان به نمایش درآمد. در این پروژه مخاطب با قرار گرفتن در فضایی روشن، عظیم و خلاءمانند، احساس سکون و آرامش میکند. این اثر که در زمرۀ آثار تعاملی کریستو قرار دارد، به نوعی بازگشت از فضای طبیعی به محیط محدود است. این نخستین اثر هنری کریستو است که در آن مخاطب در مواجه با بخش پنهان و ناپیدا قرار میگیرد. این اثر برجستۀ کریستو که در 78 سالگی و در نهایت پختگی او پس از دست دادن همسر و همکارش ژان کلود آفریده شده، به دلیل ویژگی های ساختاری بصری و نمادین خود، میتواند فراخوانی باشد تا کریستو یاواچف از طریق آن مخاطبینش را به بازگشت به فضای درونی خودشان دعوت کند.
جمع بندی:
در انتها میتوان به نقش مهم مکان نمایش به منظور دستیابی به اهداف ذهنی هنرمند اشاره کرد. تغییر مفهوم مکان نمایش اثر هنری در مجموعه آثار کریستو منجر به ایجاد فضایی پویا میشود که نتیجۀ آن تعامل بیشتر مخاطبان با اثر هنری است، این امر را میتوان به گروه وسیعی از هنرهای مفهومی تعمیم داد.
کریستو با ایجاد تغییرات ناپایدار در مکان های طبیعی توجه طیف وسیعی از مخاطبان را به اکولوژی و تغییرات کوتاه مدتی که با ابزارهای هنری خاص خود در آن بهوجود می آورد، جلب میکند. از سویی او با بسته بندی اشیاء و طبیعت مخاطب را با وجهی دو سویه در برخورد با آن مواجه میکند. آنان با دیدن وجه عیان شیء به کشف وجوه پنهان آن متمایل شده و به تعمق بیشتری ترغیب میشوند. از سوی دیگر علاوه بر تعلیق مکانی در آثار او، به دلیل مدت اجرایی محدودی که دارند دچار تعلیق زمانی هم میشوند. آثار کریستو یاواچف در حقیقت همان اهدافی را پی میگیرند که هنرهای مفهومی بر پایۀ آن بهوجود آمدند: تفکر، تغییر و تعلیق.
-P.O. Gushem and K.U. Anaso, Conceptual Art: Perceptions And Appearances, The Information Manager Vol.10 (1 & 2) 2010 -Nathalie Heinich, Outsider art and insiding artists, gauging public reactions to contemporary public art, 1997 -http://www.christojeanneclaude.net
-آزیتا افراشی، نگاهی به نشانه شناسی هنر مفهومی، دو ماهنامۀ فرهنگي هنري بيناب، شماره 5 و6 بهار 1383 -حبیب الله آیت اللهی، فریناز فربود، نقد زیبایی شناسانه آثار کریستو، فصلنامه هنر 1385 شماره 68 -مصاحبه با کريستو ولاديميرف ياواچف روزنامۀ شرق 12 شهریور 1391
- افزودن دیدگاه جدید
- بازدید: 7657
- نسخه قابل چاپ
- ارسال به دوستان