گائودي معمار خداوند
معمارنت - هاله اي از راز آثار گائودي را احاطه كرده است. به احتمال، نخستين غبار و ابهامي كه ما را از دريافت آثار او باز مي دارد، استعداد ذاتي و اسرار آميز تمام نوابغ و بي شك شگفتي روح آدمي است.
اين شناخت در آن جا به بغرنج مي انجامد كه او در حالي كه به دنبال تجلي سكوت در اطراف شخصيت خود بوده است، هم زمان و با خلق اين سكوت، باور هاي بنيادين خود را به كناري نهاده و بيان ژرف و نمادپردازي خاص خود را جاري مي سازد.
گائودي، با وجود معاصر بودن با دوران ما به جهت زماني، بسيار پيش تر توسط جادوي حرمت، همان كه كارل گوستاو يونگ بعد ها آن را "من شخصيت" و مائده آسماني نام نهاد، احاطه شده بود.
او مردي دانا بوده است. حكيمي روشنفكر كه ويژگي هايش او را بسيار به رامون يول1 ديگر گم گشته كاتالان كه در قرن سيزدهم در اسرار زمانه خود گم شد، نزديك مي كند.
گائودي هنرمندي است كه برتري و تفوق خود را نه از راه ريشه و ساقه درخت خردمندي، كه از جوانه هايي كه خود آن ها را مي رويانده، به دست آورده است.
دومين پوشش اسرار، در دوران ويژه اي كه او در آن مي زيسته، نهفته است. به راستي اگر چه بسيار نزديك به زمانه ما، آثار او بيشتر ملهم از سبك پيشا رومي، شكل گرفته در دوران اعتلاي مسيحيت بوده است، تا دوران ما.
نكته قابل تامل ديگر، با وجود اين كه قالب ها از قلب و روح كارهاي او بر مي خيزند نمي توان تاثير دوره اي خاص را بر آثار او را ناديده گرفت. وقفه اي جدي كه دوران مدرن را از زمان ما جدا مي كند و به لحاظ ويژگي هاي سبك شناسي، عوامل اجتماعي و مسائل سياسي قابل تامل است.
شكل گيري هنر مدرن را مي توان در قرن نوزدهم بالأخص در نقاشي هاي اين دوره به طور نامحسوس و آرام بخصوص در آثار سزان ( ١٩٠٦ - ١٨٣٩ ) يافت. در يك كلام دوره مدرنيست ها همچنان متعلق به گلچيني فرهنگي و گروه وسيعي در نيمه قرن نوزدهم با تمايل به كثرت و پيچيدگي است. به بيان امروز، هر آن چه كه عمري را سپري كرده باشد.
در تقابل، دوران ما در جستجوي طراوت و جواني است. تفكيك حال از گذشته، دستيابي به سادگي نوين در قبال پيچيدگي كهن، و به قدر بضاعت.
تفكر محض آثار گائودي با وجود ژرفاي دروني و پيوند مشهود عناصر اتصال دهنده آن و با وجود بياني يگانه از دوراني خاص؛ به دليل همزيستي عناصر قابل تميز و در عين حال ضد و نقيض، معماري ارگانيك، نقاشي هاي انتزاعي، استفاده غير متعارف از ماده و جوهره و رياضت غير تلويحي و فرا واقعي سبك باروك، محك و معياري براي تشخيص اين تعدد و پيچيدگي است.
شاخصه اصلي در كارهاي خلاقانه گائودي بدون شك در احترام گذاشتن معمار به فنون و شاخصه هاي سنتي است.
واضح است كه در وراي كاتالونيا، او هرگز اين گنبد آجري كاملاً كاتالوني را كه نمونه خوبي براي پوسته ساختمان هاي امروزي نيز هست، بر پا نمي كرد.
آثار گائودي همچنين از ادوار مختلفي تاثير پذيرفته است. سبك "مودخار" 2 در دوره آغازين، و ريخت شناسي پر معنا و رساي دوران طلائي كازا ميلا، پارك گوئل و سردابه كليساي كولونيا گوئل. با اين حال هم زمان نوعي ماهيت دروني و اصالت باطني كه مي توانيم نام "شرارت مقدس" را بر آن بنهيم، در آثار گائودي ديده مي شود كه مشابه آن را در كارهاي گروپيوس يا مور مطلقاً نمي توان يافت. اين تنوع در آثار معماران و هنرمنداني كه معتقديم داراي توانايي بسيار در دگرگوني و تضاد هستند نيز يافت نمي شود، كساني مانند فرانك لويد رايت يا پابلو پيكاسو.
اين بدان دليل است كه كارهاي گائودي تنها در خردمندي محض يا زمينه غريزي نمي آسايند.
مركزيت راز در شخصيت گائودي بيشتر برگرفته از توان فطري او در مكاشفه و باز خلق جهان بدون نقص است، تا براهين سرنوشت و تقدير. مسئله اي كه او را به خالقش نزديك و به عارفي پارسا بدل نموده است.
عامل الهي كه در درون او استقرار دارد به همراه توان بي همتاي او براي خلق، همواره وجود اورا مملو از انبساط خاطر مي كند.
برای مطالعه کامل مطلب فایل pdf را دانلود نمائید.
- افزودن دیدگاه جدید
- بازدید: 3930
- نسخه قابل چاپ
- ارسال به دوستان